مقاله پژوهشی
فرزاد محمودیان؛ وحید ریاحی
چکیده
ابتداییترین شکل مطالعه پایداری سامانههای عشایر در ساختار نوین جامعه شبکهای، شیوۀ تعاملات فضایی آنهاست. در این راستای برنامهریزی منطقهای و شبکههای پویا با تحلیل شاخصههای جریانات فضایی به صورت طبقهبندی ذیل روابط مفهومی عناصر شبکههای اجتماعی فضایی، پایداری فعالیت گروهی تولیدی کنشگران عشایری در زوجین زیستبوم ...
بیشتر
ابتداییترین شکل مطالعه پایداری سامانههای عشایر در ساختار نوین جامعه شبکهای، شیوۀ تعاملات فضایی آنهاست. در این راستای برنامهریزی منطقهای و شبکههای پویا با تحلیل شاخصههای جریانات فضایی به صورت طبقهبندی ذیل روابط مفهومی عناصر شبکههای اجتماعی فضایی، پایداری فعالیت گروهی تولیدی کنشگران عشایری در زوجین زیستبوم را به دنبال خواهد داشت. پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. دادههای مورد نیاز به روش اسنادی به دست آمده است. محدوده مورد مطالعه دهستان شوراب تنگزی و جامعه آماری سامانههای ییلاقی و قشلاقی زیستبوم طایفه بابادی هستند. وزندهی به شاخصهای پژوهش با استفاده از فرآیند مدلF’ANP و تحلیل دادهها با استفاده از روش تصمیمگیری چند معیارۀ VIKOR انجام شد. برای طبقهبندی سامانههای مورد مطالعه از جنبۀ سطوح پایداری از روش تحلیل خوشهای و نرمافزار ARC GIS و برای تحلیل عوامل مؤثر بر پایداری از رگرسیون خطی استفاده شدهاست. نتایج پژوهش نشان داد از 65 سامانه مورد مطالعه، ده سامانه در سطح تعاملات نسبتا" پایدار درون و برون قلمروی زیستبوم به لحاظ دسترسی و برخورداری از امکانات(آموزش سیار، سوخت، برق، شبکه اینترنت، شبکه ایلراهی)، منابع طبیعی و مصنوعی، 15سامانه در وضعیت تعاملات پایداری پائینی و 40 سامانه در طبقه تعاملات ناپایداری قرار دارند. سامانههای پایدار در مرکزیت مناطق شهرستان، دهستانها و جوانب زیست بوم استقرار یافتهاند. همچنین، نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که سامانهها در مقایسه یکدیگر از سطح پایدار پایینی قرار دارند. به طوری که الگوی تعاملات فضایی آن نامتعادل است و این پایداری به طور یکسان در همه شاخصهای پایداری به صورت یکپارچه در کل زیستبوم اتفاق نیفتاده است. این وضعیت بیانگر الگویی قطبی از نوع تعاملات یک سویه مبنی بر جداگزینی سامانههای ییلاقی، قشلاقی و میان بند ها بهم پیوسته در جوانب شمال و جنوب زیست بوم است. از نظر کاربرد مدلها و تکنیکهای کمی در این پژوهش برای اولین بار از پژوهشF’ANP برای تعیین سطوح تعاملات پایداری کنشگران فضایی عشایری(کوچندگان و سامانهها) در درون و برون قلمرو زیست بوم استفاده شده است.نتایج تحقیق کارایی این مدل را در مطالعات تعاملات شبکهها و فرآیند نگری شاخصهای پایداری در پویایی عناصر تلفیقی شبکههای اجتماعی فضایی و اصول شبکه منطقهای، همگرایی قلمرو و روابط - مناسبات متقابل انسانی و طبیعی تأیید کرده است.
مقاله پژوهشی
فاطمه شیخ زاده؛ جمیله توکلی نیا؛ محسن شاطریان
چکیده
شهر ایرانی_اسلامی همچون بسیاری از شهرهای جهان در برخورد با مدرنیته دچار تحولات نامطلوب ازجمله پراکندگی شهری و آثار آن شده است. در اواخر قرن بیستم رشد فشرده شهری بهعنوان الگوی توسعه جایگزین پراکندگی مطرح شد که علاوه بر آن از راهبردهای مطرح جهت ارتقاء زیستپذیری شهرها نیز است. این پژوهش باهدف شناسایی و مقایسه مؤلفههای الگوی رشد ...
بیشتر
شهر ایرانی_اسلامی همچون بسیاری از شهرهای جهان در برخورد با مدرنیته دچار تحولات نامطلوب ازجمله پراکندگی شهری و آثار آن شده است. در اواخر قرن بیستم رشد فشرده شهری بهعنوان الگوی توسعه جایگزین پراکندگی مطرح شد که علاوه بر آن از راهبردهای مطرح جهت ارتقاء زیستپذیری شهرها نیز است. این پژوهش باهدف شناسایی و مقایسه مؤلفههای الگوی رشد شهر ایرانی- اسلامی در دورهٔ گذشته و معاصر با الگوی رشد فشرده شهر است تا بتوان از مؤلفههای آن جهت افزایش زیست پذیری شهر کاشان استفاده کرد. دادههای پژوهش با استفاده از مطالعات کتابخانهای و اسنادی جمعآوری شده و با روش تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی با استفاده از نرمافزار تحلیل کیفی.Ti Atlas تحلیلشدهاند. یافتهها نشان میدهد پژوهشگران بر این باورند که در ایجاد شهر فشرده مؤلفههای تراکم بالا، کاربری ترکیبی، تشویق به پیادهروی و دوچرخهسواری، حملونقل عمومی کارآمد و بازآفرینی و احیای مجدد مراکز شهری نقش پررنگتری دارد. در کاشان قدیم 24 مورد از 26 مؤلفه موردبررسی (دارای مرز مشخص، تعامل اجتماعی بیشتر، اجتماعی مختلط، حفظ اراضی کشاورزی، کاربری ترکیبی، امکانات رفاهی و عمومی با بهرهوری مناسب، تشویق به پیادهروی و تراکم بالا) مطابق ویژگیهای رشد فشرده شهر است. همچنین تحلیل یافتهها تضاد شهر کاشان معاصر با کاشان قدیم ازلحاظ الگوی رشد، بهجز پارهای موارد در رابطه با بافت قدیم را نشان میدهد.
مقاله پژوهشی
سعید زنگنه شهرکی؛ کرامت اله زیاری؛ علی حسینی؛ محمد سینا شهسواری
چکیده
افزایش چشمگیر شهرنشینی همراه با تراکم بیش ازحد جمعیت و فعالیت در شهرها و روند رو به رشد آن به لحاظ تنوع و دگرگونیهای کارکردی و کالبدی موجب افزایش اهمیت موضوع آسیبپذیری شهری در برابر مخاطرات طبیعی نظیر سیلاب شده است. این پژوهش با استفاده از 54 شاخص کلیدی در چارچوب مدل MOVE میزان آسیبپذیری مناطق شهر تهران را مشخص نموده است. سپس نتایج ...
بیشتر
افزایش چشمگیر شهرنشینی همراه با تراکم بیش ازحد جمعیت و فعالیت در شهرها و روند رو به رشد آن به لحاظ تنوع و دگرگونیهای کارکردی و کالبدی موجب افزایش اهمیت موضوع آسیبپذیری شهری در برابر مخاطرات طبیعی نظیر سیلاب شده است. این پژوهش با استفاده از 54 شاخص کلیدی در چارچوب مدل MOVE میزان آسیبپذیری مناطق شهر تهران را مشخص نموده است. سپس نتایج به صورت فضایی تحلیل و میزان آسیبپذیری در هریک از ابعاد و همچنین شاخص نهایی تعیین شده است. در این پژوهش از مدل MOVE و GWR استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که در شاخص نهایی، محلات جنوب غربی و شمال شرقی تهران دارای نامناسبترین شرایط و بالعکس مناطق مرکزی تهران، دارای مناسبترین وضعیت بودند. مناطق 18، 19، 20 و 4 دارای بیشترین محلات با وضعیت آسیبپذیری متوسط تا بسیار زیاد بودند. همچنین محلات واقع در مناطق 8، 6، 10 و 7 به ترتیب دارای بهترین شرایط بودند. همچنین نتایج مدل رگرسیون وزندار جغرافیایی نشان داد که زیر شاخص در معرض خطر بودن دارای بیشترین تأثیر و زیر شاخصهای عدم تابآوری و تأثیر پذیری به ترتیب در رتبههای بعدی قرار میگرفتند. در این بین با توجه به ضریب نزدیک به میانگین R2 در مجموع برآیند همه زیرشاخصها، میتوان گفت شاخص نهایی به دست آمده بر آسیبپذیری بالای ساکنان محلات مورد مطالعه به میزان زیادی تأثیر داشته است.
مقاله پژوهشی
محمد مرزبان راد؛ محمدحسن طالبیان؛ اسکندر مختاری طالقانی
چکیده
مکانمندی خصوصیتی است که وابسته بودن به مکان را نشان میدهد. ا اصول نگرش به مکان و مکانمندی هر بنایی وابسته به چهار خصوصیت پیکره و سیما، نظم، هویت و خاطره است که از برداشتهای ذهنی- درونی و فیزیکی – بیرونی نشأت میگیرد. پژوهش حاضر با تأکید بر رویکرد پدیدارشناسانه، به دنبال بازخوانی اصول مکانمندی در بناهای تاریخی و یافتن ارتباط میان ...
بیشتر
مکانمندی خصوصیتی است که وابسته بودن به مکان را نشان میدهد. ا اصول نگرش به مکان و مکانمندی هر بنایی وابسته به چهار خصوصیت پیکره و سیما، نظم، هویت و خاطره است که از برداشتهای ذهنی- درونی و فیزیکی – بیرونی نشأت میگیرد. پژوهش حاضر با تأکید بر رویکرد پدیدارشناسانه، به دنبال بازخوانی اصول مکانمندی در بناهای تاریخی و یافتن ارتباط میان عوامل کالبدی و ادراکی با نگرش مکان در بناهاست که با استفاده از روش تحقیق ترکیبی (کیفی-کمی)، انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را دو گروه بناهای تاریخی و صاحبنظران، اندیشمندان و متخصصان تشکیل داده است که در این تحقیق نمونه آماری گروه اول شامل دو بنای تاریخی در شهر تهران (کاخ صاحبقرانیه) و (باغ فردوس) و گروه دوم، شامل 20 نفر از صاحبنظران، اندیشمندان و کارشناسان مجرب و مطلع پیرامون موضوع تحقیق است. تجزیهوتحلیل دادههای حاصل از مطالعات کتابخانهای و مشاهدات میدانی، با استفاده از نرمافزار SPSS انجام پذیرفته است. شاخصهای کالبدی بهدستآمده از یافتههای نظری شامل «مصالح»، «فرم و تناسبات»، «رنگ»، «نورپردازی» و «عناصر طبیعی» است که بر اساس نظرسنجی میان جامعه آماری از طریق آزمون AHP و با استفاده از نرمافزار Expert Choice اولویتبندی شده است. یافتههای حاصل از سنجش شاخصهای موردمطالعه در دو بنای تاریخ کاخ صاحبقرانیه و باغ فردوس نشان میدهد که میان هیچکدام از این شاخصها رابطهٔ معناداری وجود ندارد و از میان شاخصهای کالبدی شاخص «عناصر طبیعی (گیاه و آب)» بالاترین درصد تأثیر را در ادراک بنا دارند. نتایج این تحقیق بیانگر این موضوع است که اصل هویتمندی از طریق شاخصهای کالبدی در بناها همچون فرم و تناسبات، نورپردازی همراه با اصل پیکره و سیما بهواسطۀ شاخصهای کالبدی (مصالح، رنگ و تناسبات) که موجب برانگیختن ادراکات مخاطبان از این بناها شدهاند. لذا با بازیابی این دو اصل مهم میتوان مکانمندی بناها را بهبود بخشید.
مقاله پژوهشی
یگانه موسوی جهرمی؛ جهانگیر بیابانی؛ الناز ارزاقی
چکیده
در سالهای اخیر محققین، جریانهای مهاجرتی را با استفاده از روشهای تجربی متعدد تحلیل کردهاند. این پژوهش نیز شاخصهای اقتصادی (سرانه تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری و شدت فقر ) و محیطی ( شاخص خشکسالی (CI)) مؤثر بر مهاجرت داخلی در 31 استان ایران را طی سالهای 95-1390 در نظرگرفته است. نتایج آمار توصیفی توسط نرم افزار ArcMap نمایش داده شده ...
بیشتر
در سالهای اخیر محققین، جریانهای مهاجرتی را با استفاده از روشهای تجربی متعدد تحلیل کردهاند. این پژوهش نیز شاخصهای اقتصادی (سرانه تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری و شدت فقر ) و محیطی ( شاخص خشکسالی (CI)) مؤثر بر مهاجرت داخلی در 31 استان ایران را طی سالهای 95-1390 در نظرگرفته است. نتایج آمار توصیفی توسط نرم افزار ArcMap نمایش داده شده است. از طرفی با توجه به اینکه بعد مکان در اطلاعات آماری مهاجرت داخلی و متغیرهای توضیحی براساس آزمون موران و در مدلهای فضایی طبق آمارهها rho و lambda مورد تأیید بوده، لذا پس از آزمون مدلهای مختلف فضایی در نهایت مدل فضایی SEM برای بررسی الگوی تحقیق انتخاب گردید. در این راستا از دو نرم افزارGeoDa و Stata استفاده شد. نتایج رگرسیون فضایی دادههای مقطعی نشان داد، شاخصهای اقتصادی سرانه تولید ناخالص داخلی، بیکاری و شدت فقر بر خالص مهاجرت در استانهای کشور از لحاظ آماری تأثیرگذار است. بطوری که بیکاری و شدت فقر تأثیر منفی و درآمد (سرانه تولید ناخالص داخلی) اثر مثبت بر خالص مهاجرت در استانها دارد. این نتایج با انگیزههای اقتصادی مطرح در نظریات نئوکلاسیک و نظریه محرومیت نسبی در مهاجرت داخلی مطابقت دارد. از طرفی افزایش CI (دوری از خشکسالی) به عنوان عامل محیطی تأثیر مثبت و معنیدار بر خالص مهاجرت در استانها داشته است. با تجمیع این نتیجه با آمار توصیفی میتوان اظهار داشت مهاجرت یکی از چندین استراتژی بالقوه خانوارها برای مقابله با تغییرات محیطی (خشکسالی) است.
مقاله پژوهشی
محمد بافقی زاده
چکیده
هدف کلی از انجام این تحقیق، سنجش میزان مطلوبیت آسایش مدارس ابتدایی دولتی شهر کارون بر اساس شاخص زیست اقلیمی ماهانی و گیونی است. در این پژوهش از داده های هواشناسی دما و بارش، رطوبت و باد غالب در بازه زمانی 30 ساله (1397- 1367) استفاده گردید و برای ترسیم نمودارهای مربوطه از نرم افزار Climate Consultant استفاده شد که نتایج زیر حاصل گردید.بر اساس نتایج ...
بیشتر
هدف کلی از انجام این تحقیق، سنجش میزان مطلوبیت آسایش مدارس ابتدایی دولتی شهر کارون بر اساس شاخص زیست اقلیمی ماهانی و گیونی است. در این پژوهش از داده های هواشناسی دما و بارش، رطوبت و باد غالب در بازه زمانی 30 ساله (1397- 1367) استفاده گردید و برای ترسیم نمودارهای مربوطه از نرم افزار Climate Consultant استفاده شد که نتایج زیر حاصل گردید.بر اساس نتایج حاصل از بررسی جداول شاخص ماهانی نشان می دهد که ماه خرداد تا مرداد (3 ماه) دارای شرایط شاخص خشکی A1 که بیانگر وضعیت نوسان زیاد گرمای روز (بیش از 10 درجه سانتیگراد) و رطوبت نسبی کم است و باعث ایجاد ناراحتی می گردد، می باشند. همچنین، ماه های خرداد تا مرداد (3 ماه) شاخص
هدف کلی از انجام این تحقیق، سنجش میزان مطلوبیت آسایش مدارس ابتدایی دولتی شهر کارون بر اساس شاخص زیست اقلیمی ماهانی و گیونی است. در این پژوهش از داده های هواشناسی دما و بارش، رطوبت و باد غالب در دوره زمانی 30 ساله (1397- 1367) ،برای ترسیم نمودارهای مربوطه از نرم افزار Climate Consultant و Excel و نیز جهت ترسیم نقشههای مربوط از نرم افزار ArcGis استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی جداول شاخص ماهانی نشان میدهد که ماه خرداد تا مرداد (3 ماه) دارای شرایط شاخص خشکی A1 که بیانگر وضعیت نوسان زیاد گرمای روز (بیش از 10 درجه سانتیگراد) و رطوبت نسبی کم است و باعث ایجاد ناراحتی میشود، میباشند. برای رفع این مشکل، پیشنهاد میگردد در طراحی ساختمانها باید از مصالح با ظرفیت گرمایی متوسط به بالا استفاده شود. از سوی دیگر، ماههای خرداد تا مرداد (3 ماه) شاخص خشکی A2که بیانگر شبهای گرم یا معتدل همراه با رطوبت نسبی کم در محیط است. برای ماههای آذر، دی و بهمن (3 ماه) شاخص خشکی A3 که نشانگر شرایط اقلیمی سرد در منطقه است. برای مقابله با این شرایط استفاده از انرژی در جهت گرمایش فضاهای داخلی ساختمانها ضروری است. البته در منطقه مورد مطالعه هیچ یک از ماههای سال درشرایط شاخص وضعیتی مرطوب H1 ، H2 و H3 قرار نمیگیرند.همچنین، با توجه به نتایج حاصل از روش گیونی، در سه ماه از سال (خرداد، تیر و مرداد) حدود تغییرات شرایط حرارتی هوا کاملاً خارج از محدوده آسایش، در ماه شهریور نیز تنها در مدت کوتاهی از شبانه روز (نیمه شب تا قبل از طلوع آفتاب) هوا در محدوده آسایش قرار گرفته است. کنترل نهایی هوای ساختمان به ویژه در گرمترین ساعات روز در ماههای اردیبهشت تا مرداد ماه تنها با استفاده از سیستم تهویه مطبوع و کولر گازی امکان پذیر است. با توجه به بررسیهای انجام گرفته و انطباق آنها با استانداردهای ساخت و ساز مدارس کشور و در نظر گرفتن شرایط اقلیمی منطقه، نتایج نشان میدهد که استانداردهای لازم برای ساخت مدارس در منطقه مورد مطالعه و توجه به شرایط اقلیمی منطقه در نظر گرفته نشده و تمامی مدارس مورد مطالعه، استاندادهای لازم را ندارند.
خشکی A2که بیانگر شب های گرم یا معتدل همراه با رطوبت نسبی کم در محیط می باشد، را شامل می شوند. برای ماه های آذر، دی و بهمن (3 ماه) شاخص خشکی A3 که نشانگر شرایط اقلیمی سرد در منطقه است، تعیین گردید. در منطقه مورد مطالعه هیچ یک از ماههای سال درشرایط شاخص وضعیتی مرطوب H1 ، H2 و H3 قرار نمی گیرند.همچنین، با توجه به نتایج حاصل از روش گیونی، در سه ماه از سال (خرداد، تیر و مرداد) حدود تغییرات شرایط حرارتی هوا کاملاً خارج از محدوده آسایش، در ماه شهریور نیز تنها در مدت کوتاهی از شبانه روز (نیمه شب تا قبل از طلوع آفتاب) هوا در محدوده آسایش قرار گرفته است.
مقاله پژوهشی
محمد امان زادگان؛ یعقوب پیوسته گر؛ علی اکبر حیدری؛ راضیه ملک حسینی
چکیده
مدلسازی اطلاعات ساختمان (BIM) صنعت ساختوساز را با بهبود کارایی و سادهسازی روشهای پروژه ساختمان متحول ساخته است.ادغام BIM با سیستمهای دیجیتالی همچون هوشمصنوعی (AI) ، موانع را از بین برده و چرخه عمر پروژه را سازندهتر و سودمندتر میسازد. مزایای BIM و AI فراتر از مدلسازی سه بعدی و طرحهای ساختمانی است. آنها کل چرخه عمر پروژه ساختوساز ...
بیشتر
مدلسازی اطلاعات ساختمان (BIM) صنعت ساختوساز را با بهبود کارایی و سادهسازی روشهای پروژه ساختمان متحول ساخته است.ادغام BIM با سیستمهای دیجیتالی همچون هوشمصنوعی (AI) ، موانع را از بین برده و چرخه عمر پروژه را سازندهتر و سودمندتر میسازد. مزایای BIM و AI فراتر از مدلسازی سه بعدی و طرحهای ساختمانی است. آنها کل چرخه عمر پروژه ساختوساز را از صفر به بعد مدیریت و کنترل میکنند. هدف این پژوهش ارائه درک جامع از روند ادغام AI-BIM است که توسط محققان مختلف در سراسر جهان انجام شده است. دستیابی به این هدف از طریق تحلیل نظام وار 380 مقاله انتشار یافته در سالهای 2015-2021 از طریق پایگاه استنادی اسکوپوس است این پژوهش مروری نظام وار از تحقیقات کیفی را برای تشخیص ویژگیهای BIM، AI، ادغام و پیادهسازی آنها در ساختوساز ارائه میکند. همچنین روندها و بینشهای تحقیقاتی آینده را ارائه داده و بر قابلیت همکاری در BIM تأکید میکند. در بخش دیگر، نیاز به تحقیقات آینده را برای تمرکز بر قابلیت همکاری هوشمصنوعی و سایر سیستمهای هوشمند در BIM را برای تقویت علم یکپارچه بر اساس دیجیتالی شدن و فناوری اطلاعات و ارتباطات تقویت می سازد.در نهایت گسترش یافته ها را نیز در طول چرخه عمر پروژه ساختوساز ساختمان برجسته میکند. نتایج تحلیل نظام وار دراین تحقیق نشان میدهد که ادغام هوشمصنوعی و BIM ظرفیت تغییر صنعت ساختوساز را در بر دارد. زیرا توانایی کاهش قابل توجهی از خطاها ،صرفه جویی در زمان و منابع (نیروی انسانی و مصالح ساختمانی) ، افزایش بهرهوری و متناسب سازی نقشه را بر اساس نیاز کاربر با استفاده از سه ماژول کنترل کننده، پایگاه داده و یادگیری ماشین و با توجه به مقررات ساختمانی را دارد. این پژوهش همچنین برخی از چالشهایی مانع از ادغام هوشمصنوعی و BIM را همچون فقدان استانداردهای قابلیت همکاری، نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی دادهها و آموزش ناکافی برای متخصصان را شناسایی میکند.
مقاله پژوهشی
اسماء کیخا؛ سیدهادی طیب نیا
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت شاخصهای مسکن پایدار در نواحی روستایی و اثرات آن بر توسعه روستایی و در دهستان محمدآباد شهرستان هامون صورت گرفته است. روش پژوهش در این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی بوده که با رویکرد پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل دو قسمت؛ روستا و خانوار است که در جهت تعیین تعداد روستا با روش تخمین شخصی، تعداد ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت شاخصهای مسکن پایدار در نواحی روستایی و اثرات آن بر توسعه روستایی و در دهستان محمدآباد شهرستان هامون صورت گرفته است. روش پژوهش در این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی بوده که با رویکرد پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل دو قسمت؛ روستا و خانوار است که در جهت تعیین تعداد روستا با روش تخمین شخصی، تعداد 10 روستا و در بخش انتخاب بین خانوارهای دهستان محمد آباد شهرستان هامون با استفاده از فرمول کوکران؛ نمونهای به حجم 350 خانوار انتخاب و با ابزار پرسشنامه مطالعه شدند. ضریب آلفای کرونباخ به منظور تشخیص پایایی پرسشنامهها در این پژوهش برای چهار بخش پرسشنامه شامل (پایداری کالبدی، پایداری اجتماعی، پایداری اقتصادی و توسعه روستایی) به ترتیب 0.77، 0.84، 0.75 و 0.71 درصد به دست آمده که گویای مناسب بودن ابزار پژوهش بوده است. یافتهها نشان داد که میانگین ابعاد اجتماعی 84/2، اقتصادی 28/2 و کالبدی 46/2 است. در نتیجه شاخصهای مسکن پایدار، در وضعیت ناپایدار قرار دارند. نتایج آزمون تی تک نمونهای نشان داد که شاخصهای پایداری مسکن روستایی در سه بعد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی در وضعیت ناپایداری قرار دارند. شاخص پایداری اقتصادی با میزان (82/25-) نسبت به دیگر ابعاد ناپایدارتر است. همچنین نتایج آزمون ضرایب رگرسیونی حاصل از برازش مدل برای شاخصهای پایداری کالبدی (274/0)، شاخصهای پایداری اقتصادی (321/0) و شاخصهای پایداری اجتماعی (344/0) مشاهده شد که ارتباط میان این شاخصها با توسعه روستایی ارتباطی مثبت و معنادار است.