مقاله پژوهشی
صدیقه لطفی؛ تینا اسمعیلی
چکیده
سبک زندگی نامناسب یک عامل خطر مهم برای سلامتی محسوب میشود. کم تحرکی از ملاکهای زندگی نامناسبی است که با اختلالات اضطراب و افسردگی همراه است که در سالهای اخیر، میزان شیوع رفتارهای همراه با بیتحرکی افزایش یافته است. عوامل و ویژگیهای متعددی در گسترش و افزایش چنین رفتارهایی نقش دارند. عناصر کالبدی یکی از این ویژگیها است. علیرغم ...
بیشتر
سبک زندگی نامناسب یک عامل خطر مهم برای سلامتی محسوب میشود. کم تحرکی از ملاکهای زندگی نامناسبی است که با اختلالات اضطراب و افسردگی همراه است که در سالهای اخیر، میزان شیوع رفتارهای همراه با بیتحرکی افزایش یافته است. عوامل و ویژگیهای متعددی در گسترش و افزایش چنین رفتارهایی نقش دارند. عناصر کالبدی یکی از این ویژگیها است. علیرغم میزان خطرات رفتار بیحرکتی برای سلامتی و افزایش مرگ و میر ناشی از آن، مطالعات محدودی برای نشان دادن ارتباط بین ویژگیهای کالبدی با رفتارهای بیتحرکی انجام شده است. در کشور نیز تاکنون هیچ مطالعهای در پیرامون این موضوع صورت نگرفته است. لذا این پژوهش بر آن است که به بررسی رابطه و اثرگذاری محرکهای فیزیکی بر رفتار بیتحرکی بپردازد. جامعه آماری این تحقیق، ساکنین منطقۀ 3 شهر ساری و حجم نمونه آن 380 نفر است. این تحقیق کاربردی به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارهای SPSS و GIS و از روشهای آماری (آزمون ضریب فی و رگرسیون خطی چند متغیره)، استفاده شده است. یافتهها بیانگر آن است که بین شاخصهای کالبدی با رفتارهای حرکتی ارتباط مثبت وجود دارد و شدت ارتباط در اکثر شاخصها بالا است. از بین متغیرها، متغیر تعبیه مسیرهای پیادهروی (484/0)، متغیر توسعه زیرساختهای مرتبط به فضای سبز در طول مسیرهای حرکتی (391/0) و متغیر تنوع کاربریها (378/0) بیشترین اثرگذاری را بر کاهش رفتار کمتحرکی داشتند.
مقاله پژوهشی
محمد رمضان جورنبیان؛ فرهاد عزیزپور؛ علی اصغر طهماسبی
چکیده
روند تحولات توسعه منطقهای به لحاظ نظری، روششناختی و تجربی در کشور نشان میدهد که اغلب تئوریهای شکل گرفته در قالب رویکردهای بالا به پایین برنامهریزی و سیاستگذاری ،نتوانستند توسعه (منطقهای) را آنچنان که شایسته و بایسته است؛ هدایت نمایند. اتخاذ چنین رویکردهایی، نه تنها نابرابریها را کاهش ندادهاند؛ بلکه ساختارهای محیط ...
بیشتر
روند تحولات توسعه منطقهای به لحاظ نظری، روششناختی و تجربی در کشور نشان میدهد که اغلب تئوریهای شکل گرفته در قالب رویکردهای بالا به پایین برنامهریزی و سیاستگذاری ،نتوانستند توسعه (منطقهای) را آنچنان که شایسته و بایسته است؛ هدایت نمایند. اتخاذ چنین رویکردهایی، نه تنها نابرابریها را کاهش ندادهاند؛ بلکه ساختارهای محیط طبیعی- بومشناختی و اجتماعی- اقتصادی درونی مناطق را نیز از هم گسیختهاند. بازتاب این نگرشها در چارچوب عملکردهای نظام برنامهریزی و سیاستگذاری، نابرابری و عدم تعادل فضایی در سطوح منطقهای و ملی در چند دهه گذشته را سبب شده است. این شرایط در تمام گستره فضایی کشور از جمله در بخش مرکزی شهرستان تنکابن قابل مشاهده است. از اینرو، پژوهش حاضر به دنبال تحلیل سطح یکپارچگی فضایی نظام سکونتگاهی بخش مرکزی تنکابن با استفاده از روش تحلیل شبکهای است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و بر مبنای روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل کلیه سکونتگاههای شهری و روستایی بخش مرکزی است. دادههای جریان افراد، کالا و خدمات، محصول و سرمایه با روش کتابخانهای(فیشبرداری) و میدانی(پرسشنامه) جمعآوری و با ابزارهای Nodexl، Usinet و GIS تحلیل شده است . نتایج بررسیهای کمی و کیفی جریانهای مردم، کالا و خدمات، سرمایه و محصول نشان میدهد که شبکه سکونتگاهی و الگوی فضایی آن از حالت ابتدایی و نخستین خود که متمرکز در یک یا دو سکونتگاه بوده؛ فاصله گرفته و به سمت الگوی توسعه غیرمتمرکز در حال حرکت است. در این روند، روابط تکمیلکنندگی عملکردی شهرها و روستاها در الگوی سکونتگاهی قلمرو جغرافیایی مورد مطالعه در حال ظهور هستند.
مقاله پژوهشی
میلاد فتحی؛ حسن سجادزاده؛ سید محمود معینی
چکیده
پارکهای علم و فناوری در توسعه علمی کشور نقش مهمی ایفا میکنند. محیط کالبدی این پارکها در دو حوزه معماری و شهرسازی میبایست با هدف بهبود کارایی کارکنان طراحی شود. با نگاه به این موضوع، هدف این مقاله تحلیل رابطه عوامل شهری (ساختار فضایی و کیفیت فضای باز) و عوامل کالبدی معماری، در پارکهای علم و فناوری بر بهرهوری کارکنان است. این ...
بیشتر
پارکهای علم و فناوری در توسعه علمی کشور نقش مهمی ایفا میکنند. محیط کالبدی این پارکها در دو حوزه معماری و شهرسازی میبایست با هدف بهبود کارایی کارکنان طراحی شود. با نگاه به این موضوع، هدف این مقاله تحلیل رابطه عوامل شهری (ساختار فضایی و کیفیت فضای باز) و عوامل کالبدی معماری، در پارکهای علم و فناوری بر بهرهوری کارکنان است. این پژوهش از بعد هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی است. محدوده مطالعه شامل «پارک علم و فناوری البرز» و «پارک علم و فناوری ارتباطات و فناوری اطلاعات» است. گردآوری دادهها با پرسشنامه صورت گرفت و نمونه آماری شامل ۲۲۶ نفر از کارکنان شرکتهای فعال در این دو پارک بود. متغیرهای محیطی معماری بر اساس مدل ویشر (2007) در سه گروه «فیزیکی»، «عملکردی» و «روانی» تقسیم شد. این متغیرها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) رتبهبندی شدند. برای شناخت ساختار فضایی از روش چیدمان فضا در محیط نرمافزار UCL.Depthmap.10 استفاده شد. سنجش کیفیت محیط شهری نیز از طریق پرسشنامه محقق ساخت صورت گرفت. در تحلیل استنباطی، از روش تحلیل عاملی تأییدی (CFA) و تحلیل مسیر به روش «حداقل مربعات جزئی»، بهره گرفته شد. یافتههای پژوهش نشان داد اکثر عوامل مدل ویشر از نظر کارکنان تأثیر بیشتری نسبت به عوامل شهری بر بهرهوری دارند. ولی این متغیرهای معماری بیانکنندۀ تمام تأثیرات نیست، به صورتی که میزان تأثیر ساختار فضایی بر بهرهوری کارکنان کمتر از «عواملِ کالبدی»، اما بیشتر از «عواملِ عملکردی» است. همچنین در زیر متغیرهای ساختار فضایی، تأثیر متغیرهای «همپیوندی»، «عمق» و «اتصال» بر بهرهوری برابر نبود.
مقاله پژوهشی
سیدمهدی موسی کاظمی؛ رستم صابری فر؛ حسین رحیمی؛ نرگس سادات رضوی
چکیده
بهبود کیفیت و شرایط زیستی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری، نیازمند ارائه راهبردهای متناسب با وضعیت و ویژگیهای هر بافت است. در این پژوهش، وضعیت موجود بافتهای ناکارآمد شهر نیشابور از بعد کالبدی، بررسی و مورد مقایسه قرار گرفته است. این بافتها در دو دسته جداگانه شامل بافت میانی (و تاریخی) و بافت حاشیهای مطالعه شده است. روش تحقیق، ...
بیشتر
بهبود کیفیت و شرایط زیستی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری، نیازمند ارائه راهبردهای متناسب با وضعیت و ویژگیهای هر بافت است. در این پژوهش، وضعیت موجود بافتهای ناکارآمد شهر نیشابور از بعد کالبدی، بررسی و مورد مقایسه قرار گرفته است. این بافتها در دو دسته جداگانه شامل بافت میانی (و تاریخی) و بافت حاشیهای مطالعه شده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از تکنیک SWOT به تحلیل و ارزیابی وضعیت موجود پرداخته شده و با اعمال نظرات خبرگان، راهبردهای اولویتدار مداخله در بافت، تعیین گردیده است. برای شناسایی راهبردهای اولویتدار بازآفرینی، از روش ACCEPT و نظرات متخصصان بهره گرفته شده است. براساس مراحل انجام شده، در بافت میانی (و تاریخی) هفت راهبرد و در بافت حاشیهای چهار راهبرد به عنوان اولویتها تعیین گردیدهاند. با توجه به امتیاز مطلوبیت، در بافت میانی (و تاریخی)، "فعال سازی توانها و خدمات گردشگری، تاریخی و فرهنگی و مذهبی در بافت و پیرامون عناصر موجود" و در بافت حاشیهای، "تشویق ساکنان به سنددار کردن املاک و واحدها و ارائه تسهیلاتی در این زمینه" به عنوان مهمترین اولویت بعد کالبدی، تعیین شده است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که شرایط بافتهای ناکارآمد نیشابور از نظر وضعیت موجود در دو بافت میانی (و تاریخی) و حاشیهای ، با یکدیگر تفاوت دارند و لذا لازم است راهبردهای بازآفرینی متناسب با شرایط موجود در هر بافت، اتخاذ شود.
مقاله پژوهشی
مهسا نوروزی؛ میترا غفوریان؛ زهرا برزگر
چکیده
توجه به تغییر نیازها و خواستههای کاربران در واحدهای مسکونی امری ضروریست. امکان انطباق فضا با شرایط جدید، وابسته به میزان انعطافپذیری که میتواند در جهت پایداری زیستمحیطی موثر باشد. بالاترین میزان انعطافپذیری فضاهای داخلی زمانی تأمین میشود که از نور و انرژی تابشی لازم برخوردار باشند و مصرف انرژی آنها تا حد آسایش حرارتی ...
بیشتر
توجه به تغییر نیازها و خواستههای کاربران در واحدهای مسکونی امری ضروریست. امکان انطباق فضا با شرایط جدید، وابسته به میزان انعطافپذیری که میتواند در جهت پایداری زیستمحیطی موثر باشد. بالاترین میزان انعطافپذیری فضاهای داخلی زمانی تأمین میشود که از نور و انرژی تابشی لازم برخوردار باشند و مصرف انرژی آنها تا حد آسایش حرارتی کاهش یابد. در راستای این استدلال ساختمانهای انعطافپذیر در پلان عمق کمی (بین 13-9 متر) دارند. به نظر میرسد یکی از راهکارهای تأمین انرژی تابشی لازم و برقراری آسایش حرارتی در آپارتمانهای مسکونی استفاده از حیاط است. با توجه به اینکه مؤلفه توسعه یکی از مناسبترین روشهای استقرار انعطافپذیری در مسکن است، گسترش فضای داخلی آپارتمان در حیاط به عنوان الگوی مسکن انعطافپذیر پیشنهاد میشود. بنابراین در پژوهش حاضر برای تأمین الگوی توسعهپذیر که به طور همزمان ارتقای مؤلفههای زیستمحیطی را نیز به همراه داشته باشد، موقعیت و جهتگیری حیاط واحدهای آپارتمانی شهر همدان در اقلیم سرد تعیین شد. بدین منظور در الگوهای واحد توسعهپذیر، ابتدا جهتگیری مطلوب ساختمان و سپس موقعیت مناسب حیاط در واحدهای آپارتمانی بهوسیله نرمافزار انرژی پلاس شبیهسازی شده است. نتیجه به شکل ارائه بهترین الگوی توسعهپذیر، دارای جهت و موقعیت بهینه حیاط، قبل و بعد از توسعه مقایسه شد و همراه با 15 درصد افزایش زیربنا، 57 درصد کاهش مساحت حیاط و حدود 5 درصد کاهش سرانه مصرف انرژی توام با 6 درصد کاهش سرانه آسایش حرارتی بهدست آمد. بنابراین توسعهپذیری در الگوی ارائه شده با افزایش بهرهوری اقلیمی همراه بوده است.
مقاله پژوهشی
بهزاد رسیده؛ نفیسه مرصوصی؛ مصطفی طالشی؛ سیدمهدی موسی کاظمی
چکیده
در سالهای اخیر با توجه به رشد نرخ جمعیت سالمند، مفهوم شهر دوستدار سالمند به یکی از پایهایترین مفاهیم در برنامهریزی شهری مبدل شده و ابزارها و راهکارهای متعددی برای سنجش و بهینه سازی ساختارهای شهری و اجتماعی در سالهای اخیر به ویژه توسط سازمان بهداشت جهانی منتشر شده است. این سازمان یک مجموعه شاخص هشتگانه ...
بیشتر
در سالهای اخیر با توجه به رشد نرخ جمعیت سالمند، مفهوم شهر دوستدار سالمند به یکی از پایهایترین مفاهیم در برنامهریزی شهری مبدل شده و ابزارها و راهکارهای متعددی برای سنجش و بهینه سازی ساختارهای شهری و اجتماعی در سالهای اخیر به ویژه توسط سازمان بهداشت جهانی منتشر شده است. این سازمان یک مجموعه شاخص هشتگانه برای سنجش وضعیت شهر دوستدار سالمند در کلانشهرها ارائه داده است. تحقیقات زیادی در شهرهای مختلف دنیا بر حسب این شاخصها انجام شده و در این پژوهش شاخص حملونقل از شاخصهای هشتگانه شهر دوستدار سالمند با ده مؤلفۀ اصلی در کلانشهر مشهد مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی تحلیل و با تکنیک پیماشی است. جامعه آماری در بعد اول سالمندان کلانشهر مشهد هستند که نمونه با روش تصادفی از دو منطقه یک (پربخوردار) و سه (کم برخوردار) شهری انتخاب شدهاند. دادههای تحقیق با استفاده از پرسشنامههای استاندارد سازمان بهداشت جهانی گردآوری و نتایج تحقیق نشان میدهد، مؤلفههای فراوانی وسایل حملونقل عمومی، کیفیت وسایل نقلیه عمومی، شرایط رانندگی، ایمنی و اطلاعرسانی در حملونقل عمومی تفاوت معناداری با معیار میانگین دارند. از سوی دیگر مؤلفههای مورد بررسی از حیث اهمیت برای شهروندان سالمند رتبهبندی شده است. در بعد دوم تحقیق وضعیت اعمال مؤلفههای شاخص حملونقل در شهر دوستدار سالمند در پروژههای شهری مورد بررسی قرار گرفته است. در این بعد تحقیق جامعه هدف مدیران شهری دخیل در برنامهریزی شهری در پنج سال گذشته انتخاب شد که با نمونهگیری تصادفی، دادهها از نمونه 40 نفری از مدیران با پرسشنامه محققساخته جمعآوری و تحلیل شد. نتایج این تحلیل حاکی از آن است که در پروژههای شهری اخیر توجهی به مؤلفههای دهگانه شاخص حملونقل شهر دوستدار سالمند نشده است.
مقاله پژوهشی
غلامرضا جانباز قبادی؛ مارال فیروزمند؛ رضا لحمیان؛ صدرالدین متولی
چکیده
منظر شهر، نخستین ویژگی بصری یک شهر است که حاصل تعاملات مکانی-فضایی بین کاربریها با فعالیتهای شهری است. طبق تجارب علوم شهری، منظر شهری نامطلوب، درکوتاه مدت بر کلیه فرایندهای داخلی شهر تأثیر منفی میگذارد و در بلند مدت سبب ناپایداری توسعه شهری را در ابعاد مختلف میشود. از آنجایی که عوامل ساختاری، از مهمترین گزینههای تشکیلدهندۀ ...
بیشتر
منظر شهر، نخستین ویژگی بصری یک شهر است که حاصل تعاملات مکانی-فضایی بین کاربریها با فعالیتهای شهری است. طبق تجارب علوم شهری، منظر شهری نامطلوب، درکوتاه مدت بر کلیه فرایندهای داخلی شهر تأثیر منفی میگذارد و در بلند مدت سبب ناپایداری توسعه شهری را در ابعاد مختلف میشود. از آنجایی که عوامل ساختاری، از مهمترین گزینههای تشکیلدهندۀ نما و منظر شهر هستند، لذا هدف این پژوهش تحلیل نقش عوامل ساختاری-کالبدی بر کیفیت منظر شهر بابل است. این پژوهش در بخش مرکزی شهر بابل به روش توصیفی-تحلیلی اجرا و گردآوری اطلاعات به روشهای میدانی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته شده است. برای تحلیل آماری از نرم افزار spss و روش رگرسیونی استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که منظر شهری بابل به لحاظ مؤلفههای ساختاری-کالبدی از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و از سوی دیگر در شاخصهایی همچون" دسترسی به خدمات و امکانات شهری و فضاهای باز و سبز"، و شاخص"عملکرد پیاده مدار و دوچرخه مدار" به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را بر میزان مطلوبیت از کیفیت منظر شهری بابل داشته است.
مقاله پژوهشی
حسن فریدون زاده؛ گلناز کشاورز
چکیده
عوامل بصری در نورپردازی منظر شبانه میتوانند مفاهیم فرهنگی و هویتی را در قالب نشانههایی منتقل کنند. این نشانههای بصری را میتوان «نشانهای فرهنگی» در منظر شبانه نامید. «اصول و قواعد زیباییشناسی بومی هر شهر بهعنوان هویت فرهنگی در قالب یک ابزار، میتواند مدل و چارچوبی برای هویت بخشی به شهر از طریق نورپردازی ...
بیشتر
عوامل بصری در نورپردازی منظر شبانه میتوانند مفاهیم فرهنگی و هویتی را در قالب نشانههایی منتقل کنند. این نشانههای بصری را میتوان «نشانهای فرهنگی» در منظر شبانه نامید. «اصول و قواعد زیباییشناسی بومی هر شهر بهعنوان هویت فرهنگی در قالب یک ابزار، میتواند مدل و چارچوبی برای هویت بخشی به شهر از طریق نورپردازی منظر شبانه باشد». هدف این تحقیق، دستیابی به مدلی در زیباییشناسی منظر شبانه شهری است که بر هویت فرهنگی تأکید دارد. این تحقیق را میتوان در زمرۀ پژوهشهای توسعهای و کاربردی دانست که با روش کیفی و توصیفی انجام شده است. متغیرهای مورد نظر این پژوهش کیفی بوده و از طریق استدلال ارتباط بین آنها سنجیده میشود و نمونههای منظر شبانه شهرهای لیون، سیدنی، روتردام و هلسینکی مورد بررسی قرار گرفته است. در تمام نمونهها، بعدی از فرهنگ در منظر شبانه مورد تأکید قرارگرفته است. یافتههای تحقیق نشان داد که توجه به ابعاد فرهنگی منظر شبانه در کنار توجه به ابعاد زیبایی بصری، راز بهبود موفقیت این نمونهها هستند. نشان فرهنگی، ابزار تسهیل کننده اعمال زیبایی ذهنی است که از طریق نمودهای عینی زیباییشناسی منظر شبانه امکان ظهور خواهد داشت. نتایج تحقیق نشان داد که منظر هویتمند حاصل تجمیع عوامل ذهنی و عینی است و اگر زیباییشناسی عوامل عینی منظر شبانه براساس عصاره زیباییشناسی فرهنگی طراحی و نورپردازی شود، حس هویتمندی در منظر شبانه استمرار میباید.