میترا غفوریان؛ مینا پی سخن؛ الهام حصاری
دوره 4، شماره 3 ، آذر 1396، ، صفحه 129-144
چکیده
محرمیت و حریم خصوصی یکی از معیارهای مورد توجه طراحی و ساخت شهرهای اسلامی بوده است. از آنجا که الگوی خانههای معاصر تهران تا حدودی گواه بر بیتوجهی به اصل محرمیت در معماری و فرهنگ ایران است، ارائه الگویی برای حفظ محرمیت در خانههای امروزی براساس گونهشناسی مسکن، یکی از ضروریات مهم به نظر میرسد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ...
بیشتر
محرمیت و حریم خصوصی یکی از معیارهای مورد توجه طراحی و ساخت شهرهای اسلامی بوده است. از آنجا که الگوی خانههای معاصر تهران تا حدودی گواه بر بیتوجهی به اصل محرمیت در معماری و فرهنگ ایران است، ارائه الگویی برای حفظ محرمیت در خانههای امروزی براساس گونهشناسی مسکن، یکی از ضروریات مهم به نظر میرسد. هدف از پژوهش حاضر بررسی موضوع محرمیت در خانههای بافت تاریخی تهران از طریق گونهشناسی است، که می تواند سبب بازیابی آن برای ساکنان این محدودههای مسکونی شود. برای این منظور، خانههای تاریخی و معاصر دو محله سنگلج و امامزاده یحیی، واقع در منطقه 12 تهران، با بررسی نقشهها و بازدیدهای میدانی انتخاب شدند. سپس گونهشناسی فضاهای ورود بر اساس سلسله مراتب ورود به خانه مورد مطالعه و بدین وسیله سیر تحول این فضاها در خانههای این دو محله مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در خانههای تاریخی تهران، سلسله مراتبی در ورود به خانه متناسب با نیازهای ساکنان وجود داشته که کمتر در اولویت توجه طراحان امروزی قرار گرفته است. از این رو، با ایجاد سلسله مراتب در فضای ورود، علاوه بر ایجاد محرمیت، میتوان به تعریف درستی از فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی در خانه دست یافت و از اختلال در کاربری و هویت دیگر فضاها جلوگیری به عمل آورد. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که بازشناسی فضاهای ورود می تواند منجر به ارائه الگویی برای دستیابی به محرمیت شود، که اصلی جدا نشدنی از هویت در معماری و فرهنگ ایرانی است.
حجت اله خسروی مال امیری؛ حسین سلیمانی؛ سید رامین غفاری؛ احمد خادم الحسینی
چکیده
ارزیابی و سنجش میزان تابآوری جوامع روستایی، یکی از مهمترین ابزارها در تشخیص پایداری سکونتگاههای روستایی، هنگام بروز مخاطرات محیطی است. بر این اساس در بخش دهدز، سکونتگاههای روستایی متعدد و بعضی مناطق عشایرنشین نیز وجود داشته و خطرات محیطی بسیاری در طول سال در این بخش رخ میدهد و روستاها و ساکنین آن در زمنیه برخی از ابعاد ...
بیشتر
ارزیابی و سنجش میزان تابآوری جوامع روستایی، یکی از مهمترین ابزارها در تشخیص پایداری سکونتگاههای روستایی، هنگام بروز مخاطرات محیطی است. بر این اساس در بخش دهدز، سکونتگاههای روستایی متعدد و بعضی مناطق عشایرنشین نیز وجود داشته و خطرات محیطی بسیاری در طول سال در این بخش رخ میدهد و روستاها و ساکنین آن در زمنیه برخی از ابعاد تابآوری شرایط مناسب را ندارند. هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی تابآوری سکونتگاههای روستایی در بخش دهدز از توابع شهرستان ایذه است. چارچوب نظری بر اساس نظریه ها و رویکردهای متصور تبیین و سپس مدل مفهومی آن ارائه شده است. روش مطالعه این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری مورد پژوهش شامل کلیة سرپرستان خانوار نقاط روستایی بالای 20 خانوار به تعداد3003 نفر است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 341 نفر انتخاب شده که بر اساس جمعیت هر روستا و در سطوح ارتفاعی مختلف جایگذاری شده و ابزار پژوهش شامل پرسشنامه با 60 سوال است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار spss و AMOS و آزمون کولموگروف-اسمیرنف، تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که هر یک از ضرایب تأثیر شاخصهای محیطی- طبیعی، اجتماعی- اقتصادی، نهادی- مدیریتی وکالبدی- فضایی بر تابآوری سکونتگاههای روستایی مستقر در قلمرو تحقیق به ترتیب برابر با 73/0، 40/0، 19/0 و 25/0 است. الگوی تابآوری سکونتگاههای روستایی بخش دهدز شهرستان ایذه در وضعیت متناسبی قرار دارد. در این الگو شاخص طبیعی نسبت به انسانی وزن بالاتری داشته و شاخص نهادی- مدیریتی که مستلزم اقدامات و کارایی سازمانی، نهادی و انسانی بوده، وزن کمتری دارد.
احمد بخارایی؛ نادر صنعتی شرقی؛ شاهبختی رستمی؛ محمدحسن شربتیان
چکیده
با توجه به تعریف محوری نشاط اجتماعی بر پایه نظر وینهوون باید گفت که وی رفتاری را نشاط بخش میداند که موجب مطلوب بودن کیفیت زندگی میشود. بنابراین هدف این نوشتار تعریف تحلیل فضای نشاط اجتماعی در سطح مناطق شهری بوده است. ابتدا باید گفت فردی که نشاط خود را از طریق شیوههای رفتاری و بیانی با انرژی بالا، جذابیت، شوخ طبعی، شور و شعف در محافل ...
بیشتر
با توجه به تعریف محوری نشاط اجتماعی بر پایه نظر وینهوون باید گفت که وی رفتاری را نشاط بخش میداند که موجب مطلوب بودن کیفیت زندگی میشود. بنابراین هدف این نوشتار تعریف تحلیل فضای نشاط اجتماعی در سطح مناطق شهری بوده است. ابتدا باید گفت فردی که نشاط خود را از طریق شیوههای رفتاری و بیانی با انرژی بالا، جذابیت، شوخ طبعی، شور و شعف در محافل صمیمی به دیگری سرایت می دهد، جزء تیپ گرم نشاط دهنده قرار میگیرد و اگر حس خوب را به دیگری انتقال دهد، تیپ سرد نشاط دهنده تعریف میشود. بعد از مصاحبه با افراد نشاط دهنده در این پژوهش به افرادی برخوردیم که عکس افراد نشاط دهنده بودند، این افراد نشاط گیرنده تعریف شدهاند که حاصل نشاط آنها در محافل صمیمی رسیدن به آرامش و آسودگی خاطر بوده است. با توجه به این گروهبندی باید بیان کرد که درحوزه سرزندگی اجتماعی در شهرها، متغیر نشاط اجتماعی به همراه مولفههای آن نقش بهسزایی در زندگی افراد و برنامهریزی شهری خواهد داشت. براساس چنین فرایندی روش تحقیق این پژوهش به صورت ترکیبی بوده که در گام اول از روش کیفی(مطالعه موردی جمعی)، در مرحله بعد روش کمی(پیمایش) و در آخر هم از روش درونیابی نقطهای استفاده شده است. نمونهگیری براساس این سه گام به صورت موردی نوعی، تصادفی و مکانی- منطقه ای بوده است. قلمرو تحقیق شهر مشهد و مناطق آن در نیمه اول سال 1397 بوده است. ابزار جمعآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه عمیق، پرسشنامه مصاحبهای و ترسیم توزیع فضایی یافتهها بر روی نقشه مناطق شهری بوده است. یافتهها بیانگر این است که معیار نشاط اجتماعی شهروندان درحد متوسط بدست آمده است، مناطق(1-2-4-5) در موقعیت متوسط روبه پایین، منطقه9 در سطح متوسط و مناطق(3-6-7-8-10-11-12 و ثامن) متوسط رو به بالا قرار گرفته اند. از نظر نشاط بخشی اجتماعی مناطق10-11-12به ترتیب در بالاترین موقعیت نشاط اجتماعی و مناطق 5-4-1 به ترتیب در پایین ترین موقعیت قرار داشتهاند. در بین مناطق شهری مشهد منطقه 10 در جایگاه اول نشاط بخشی اجتماعی و منطقه 5 شهری در آخرین رتبهبندی مناطق 13گانه قرار گرفته است.
ازاده سرگزی؛ مهدیه پژوهان فر
چکیده
خانه مبدا و مقصد زندگی انسان است. انسان ها برای کار و فعالیت اجتماعی از آن خارج می شوند و پس از کار و کسب تجربه به خانه باز میگردند ولی امروزه خانه آدمی در بلوک های مسکونی در پشت چند پنجره یکنواخت و هم شکل با دیگران قرار دارد که نه فقط برای میهمان بلکه برای افراد خانواده نیز تشخیص آن از بیرون مشکل است. حس تعلق به مکان رابطهای عاطفی ...
بیشتر
خانه مبدا و مقصد زندگی انسان است. انسان ها برای کار و فعالیت اجتماعی از آن خارج می شوند و پس از کار و کسب تجربه به خانه باز میگردند ولی امروزه خانه آدمی در بلوک های مسکونی در پشت چند پنجره یکنواخت و هم شکل با دیگران قرار دارد که نه فقط برای میهمان بلکه برای افراد خانواده نیز تشخیص آن از بیرون مشکل است. حس تعلق به مکان رابطهای عاطفی و پرمعنا بین شخص و مکان است؛ پیوندی احساسی که مردم آن مکان را به عنوان قرارگاهی برای بازگشت بدان ارزشمند بدانند. در حقیقت احساس تعلق به مکان شاخصی است که از طریق آن میتوان میزان متمایز بودن آن مکان را برای مردم، نسبت به دیگر مکان ها سنجید. در این پژوهش به بررسی تأثیر عوامل کالبدی مجتمعهای مسکونی بر افزایش احساس تعلق فرد به مکان زندگیش می پردازیم و با استناد به روش توصیفی – تحلیلی، به هدف کاربردی، بر مبنای بررسی های میدانی و به روش پیمایشی مورد مطالعه قرار گرفته است. جامعه آماری ساکنان مجتمع های مسکونی شاه بلوط و پردیسان گرگان است و با استفاده از فرمول کوکران 262 نفر از افراد بالای 15 سال به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. جهت تحلیل نتایج از نرم افزار spss استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد "ابعاد و اندازه" و "روابط و چیدمان فضایی" بیشترین میزان تأثیر را بر روی احساس تعلق به مکان داشته اند.
سید مهدی موسی کاظمی
دوره 1، شماره 3 ، شهریور 1392، ، صفحه 113-124
چکیده
جمعیت شهرنشین در مدت زمان حدود پنجاه و پنج سال، از اولین سرشماری در سال 1335 تا سرشماری سال 1390، بیش از 8 برابر شده و ضریب شهرنشینی را به بیش از دو برابر افزایش داده است. بیشترین رشد سالیانه شهری شدن جمعیت در فاصلة بین دو سرشماری 1355 و 1365 بوده است. از نظر طبقهبندی جمعیتی شهرها، دستة شهرهای کوچک با جمعیت کمتر از 25 هزار نفر، از نظر تعداد در ...
بیشتر
جمعیت شهرنشین در مدت زمان حدود پنجاه و پنج سال، از اولین سرشماری در سال 1335 تا سرشماری سال 1390، بیش از 8 برابر شده و ضریب شهرنشینی را به بیش از دو برابر افزایش داده است. بیشترین رشد سالیانه شهری شدن جمعیت در فاصلة بین دو سرشماری 1355 و 1365 بوده است. از نظر طبقهبندی جمعیتی شهرها، دستة شهرهای کوچک با جمعیت کمتر از 25 هزار نفر، از نظر تعداد در طول هفت سرشماری رشد داشته اما از جهت سهم در جمعیت شهری کشور کاهش قابل توجهی را تجربه کردهاند. در مقابل، سهم جمعیت شهرهای بزرگ و کلانشهرها افزایش یافته است. کلانشهر تهران، به عنوان مرکز جذب جمعیتی در این دورهها عمل کرده و با بقیة شهرهای بزرگ از جنبة جمعیتی، فاصلة زیادی داشته است. شاخص اولویت شهری، همواره بیش از 1 بوده گرچه تفاوتهای زیادی در استانهای کشور وجود داشته است که شاخصهای شهرنشینی این تفاوتها را به طور دقیقتر نشان میدهند. گرچه یافتههای این بررسی نشان میدهد که توزیع نقاط شهری در کشور و در استانها متعادلتر شده است، جمعیت شهری متمرکزتر گردیده است.
کاووس علی نژاد طیبی؛ حسن حسینی امینی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1394، ، صفحه 123-125
چکیده
اﻣﺮوزه ﺷـﻬﺮﻫﺎ ﺑـﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﺑﻪ ﻗﺮارداﺷـﺘﻦ ﺑﺴـﻴﺎری از ﻛﺎرﺑﺮی ﻫـﺎی ﺣﻴﺎﺗـﻲ، ﺣﺴـﺎس و ﻣﻬـﻢ ﻧﻈﺎﻣـﻲ و ﻏﻴﺮﻧﻈﺎﻣـﻲ، از اﻫﻤﻴــﺖ ﺑﺴــﻴﺎری ﺑﺮﺧــﻮردار ﻣـﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻟـﺬا ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳـﺰی و اﻗﺪام ﺟﻬـﺖ ﻛﺎﻫـﺶ ﺧﺴـﺎرات ﻣﺎﻟـﻲ، ﺟﺎﻧـﻲ، اﻳﺠـﺎد اﻳﻤﻨﻲ و ﭘﺎﻳـﺪاری ﻧﺴــﺒﻲ در زﻳﺮﺳــﺎﺧﺖ ...
بیشتر
اﻣﺮوزه ﺷـﻬﺮﻫﺎ ﺑـﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﺑﻪ ﻗﺮارداﺷـﺘﻦ ﺑﺴـﻴﺎری از ﻛﺎرﺑﺮی ﻫـﺎی ﺣﻴﺎﺗـﻲ، ﺣﺴـﺎس و ﻣﻬـﻢ ﻧﻈﺎﻣـﻲ و ﻏﻴﺮﻧﻈﺎﻣـﻲ، از اﻫﻤﻴــﺖ ﺑﺴــﻴﺎری ﺑﺮﺧــﻮردار ﻣـﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻟـﺬا ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳـﺰی و اﻗﺪام ﺟﻬـﺖ ﻛﺎﻫـﺶ ﺧﺴـﺎرات ﻣﺎﻟـﻲ، ﺟﺎﻧـﻲ، اﻳﺠـﺎد اﻳﻤﻨﻲ و ﭘﺎﻳـﺪاری ﻧﺴــﺒﻲ در زﻳﺮﺳــﺎﺧﺖ ﻫـﺎی ﻣﻬـﻢ ﺷــﻬﺮی از ﻣﻬﻤﺘﺮﻳــﻦ اﻗﺪاﻣـﺎت ﻣﺒﺤـﺚ ﻃﺮاﺣـﻲ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳـﺰی ﺷـﻬﺮی ﻣﻲ ﺑﺎﺷـﺪ. از اﻳﻦ رو ﻫﺪف از ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺣﺎﺿﺮ، ارزﻳﺎﺑﻲ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺷﻬﺮ ﻓﻴﺮوزآﺑﺎد از ﻣﻨﻈﺮ ﭘﺪاﻓﻨـﺪ ﻏﻴﺮﻋ ﺎﻣـﻞ و اراﺋـﻪ راﻫﻜﺎرﻫـﺎﻳﻲ ﺟﻬـﺖ اﻓـﺰاﻳﺶ ﭘﺎﻳـﺪاری دﻓـﺎﻋﻲ ﺷـﻬﺮ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻧﻴﺎزﻫﺎی اﻣﻨﻴﺘﻲ- دﻓﺎﻋﻲ و وﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎی ﺟﻐﺮاﻓﻴـﺎﻳﻲ آن ﻣـﻲ ﺑﺎﺷـﺪ. روش ﺗﺤﻘﻴـﻖ در ﭘـﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻮع ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ- ﺗﺤﻠﻴﻠﻲ اﺳﺖ. ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس، ﺑـﺎ ﺑﻬﺮه ﮔﻴﺮی از ﻣﺒﺎﻧﻲ ﻧﻈﺮﻳﻪ ای ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﻴﺮ ﻋﺎﻣﻞ و اﺳﺘﻔﺎده از ﻣـﺎﺗﺮﻳﺲ CARVER، ﻣﺮاﻛـﺰ و ﻛـﺎرﺑﺮی ﻫﺎی ﺣﻴﺎﺗﻲ، ﺣﺴﺎس و ﻣﻬﻢ ﺷﻬﺮ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ و ﻧﻬﺎﻳﺘﺎً از ﻃﺮﻳﻖ روش SWOT وﺿﻌﻴﺖ ﭘﺪاﻓﻨﺪی ﺷﻬﺮی ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ ﻛﻪ اﺻﻮل و ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﻴﺮﻋﺎﻣﻞ در ﻣﻜﺎﻧﻴـﺎﺑﻲ و ﺗﻤﺮﻛـﺰ اﻳـﻦ ﻛﺎرﺑﺮی ﻫﺎ در ﺷﻬﺮ ﻓﻴﺮوزآﺑﺎد رﻋﺎﻳـﺖ ﻧﺸـﺪه اﺳﺖ و ﺗﻤﺮﻛﺰﮔﺮاﻳﻲ در اﺳﺘﻘﺮار ﻣﺮاﻛﺰ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ، ﻋﺪم ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﺻﻮل آﻣﺎﻳﺸﻲ و دﻓﺎﻋﻲ، اﺳﺘﺘﺎر، اﺧﺘﻔـﺎء و ... از ﻧﻘـﺎط ﺿـﻌﻒ اﻳـﻦ ﺷﻬﺮ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻟﺬا ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﺻﻮل ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﻴﺮﻋﺎﻣﻞ در ﻣﻜﺎﻧﻴﺎﺑﻲ ﻣﺮاﻛﺰ و ﻛﺎرﺑﺮی ﻫﺎی اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ، ﺗﻤﺮﻛﺰ زداﻳﻲ از زﻳﺮﺳﺎﺧﺖﻫﺎ و ﻣﺮاﻛﺰ ﺣﻴﺎﺗﻲ، ﺣﺴﺎس و ﻣﻬﻢ ﺷﻬﺮ، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺪاری ﺷﻬﺮ در ﻃﺮح ﻫﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺷﻬﺮی و ﻧﻬﺎﻳﺘﺎً اﻳﺠـﺎد و ﺗﻮﺳـﻌﻪ فضای اﻣﻦ ﺷﻬﺮی از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ راﻫﺒﺮدﻫﺎ ﺑﺮای ارﺗﻘﺎی ﺳﻄﺢ ﭘﺎﻳﺪاری ﺷﻬﺮ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ.
مصطفی طالشی؛ اسداله قبادی
دوره 1، شماره 3 ، شهریور 1392، ، صفحه 125-138
چکیده
یکی از معیارهای توسعة رفاه اجتماعی، افزایش سطح ایمنی جامعه و دسترسی مناسب و مطلوب شهروندان به زیر ساختهای ایمنی در زمان بروز مخاطرات و بحرانهای شهری است. مکانیابی مطلوب مراکز خدمات امداد در کنار سایر کاربریهای اساسی، یکی از عوامل مهم در پایداری عملکرد مراکز خدماترسان در مواقع بروز مخاطرات شهری و افزایش ضریب ایمنی شهری ...
بیشتر
یکی از معیارهای توسعة رفاه اجتماعی، افزایش سطح ایمنی جامعه و دسترسی مناسب و مطلوب شهروندان به زیر ساختهای ایمنی در زمان بروز مخاطرات و بحرانهای شهری است. مکانیابی مطلوب مراکز خدمات امداد در کنار سایر کاربریهای اساسی، یکی از عوامل مهم در پایداری عملکرد مراکز خدماترسان در مواقع بروز مخاطرات شهری و افزایش ضریب ایمنی شهری به شمار میرود.
گسترش همهجانبه و پرشتاب شهر کرج، بهعنوان یک کلان شهر در دهههای اخیر، و عدم فرصت کافی در ساماندهی بافتهای شهری و فراهمسازی زیرساختهای مناسب شهری سبب شده که پیامدهای نامطلوب و اثرگذار در افزایش توسعة فضای شهری و منطقهای و ناکارآمدی رفاه شهروندان را در پی داشته باشد.
در پژوهش حاضر، با توجه به تنوع ملاکهای مکانیابی برای هر یک از مراکز امدادرسانی و نقشهای مختلف هر یک از آنها در هنگام وقوع حادثه، ایستگاههای آتشنشانی بهعنوان یکی از مهمترین مراکز در تأمین ایمنی شهرها انتخاب شده است. در پی آن، الگوی مکانیابی مراکز آتشنشانی بر اساس چهار معیار تأثیرگذار اصلی ـ به ترتیب اهمیّت جمعیت، شبکة معابر، شعاع عملکرد و کاربری اراضی شهری ـ سنجش میشود. از سوی دیگر، چهارده زیر معیار و شش گزینه طرحریزی و با استفاده از منطق فازی در چهار چوب تحلیل سلسله مراتبی و بهرهگیری از ابزارهای تحلیل مکانی جهت دستیابی به الگوی توزیع و پراکنش بهینة این کاربری در سطح منطقة چهار کرج طرحریزی میشود. در ادامه، با وزندهی و امتیازبندی معیارها زیرمعیارها و گزینهها، بهترین مکانها و اولویتهای بعدی برای احداث مراکز آتشنشانی مشخص شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که مدیران شهری، بههنگام مواجهه با تغییرات و توسعة آتی فضای شهری و تغییر ترتیب اهمیّت معیارها و زیرمعیارها قابلیّت انتخاب گزینه مناسب و اولویتهای بعدی را خواهند داشت.
طاهره صادقلو؛ سودابه احمدی؛ حمید شایان
چکیده
از آنجا که محیط روستا یکی از عناصر سازمان فضایی است و منظر روستا با ابعاد مختلف کالبدی_عملکردی از اهمیت و جایگاه خاصی در سازمان بصری محیط روستایی برخوردار است و از سوی دیگر با تغییرات سبک زندگی و نیازمندیهای روستاییان در سالهای اخیر به تشدید و تسریع فرآیند تغییر منظر انجامیده و مدیریت و برنامهریزی این فضاها بویژه در پسکرانههای ...
بیشتر
از آنجا که محیط روستا یکی از عناصر سازمان فضایی است و منظر روستا با ابعاد مختلف کالبدی_عملکردی از اهمیت و جایگاه خاصی در سازمان بصری محیط روستایی برخوردار است و از سوی دیگر با تغییرات سبک زندگی و نیازمندیهای روستاییان در سالهای اخیر به تشدید و تسریع فرآیند تغییر منظر انجامیده و مدیریت و برنامهریزی این فضاها بویژه در پسکرانههای کلانشهر، نیازمند توجه بیشتری است. پژوهش کاربردی حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال شناسایی شاخصهای تبیین منظر و میزان تغییرات آن در روستاهای حاشیه کلانشهر مشهد است. برای گردآوری دادهها از روشهای کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) بهره گرفته شده است و تجزیهتحلیل دادهها توسط آزمونهای (کروسکال-والیس، ویلکاکسون و فریدمن) انجام شده است. نتایج بررسیها حاکی از آن است که از بین مؤلفههای منظر، مؤلفه هویت منظر بیشترین تغییر را داشته است. در واقع وقوع تغییرات کالبدی در روستاها، سبب کاهش حس خاطرهانگیزی، سرزندگی و شادابی، میزان تجانس و هماهنگی فضاهای مختلف، کمرنگ شدن ارزشهای فرهنگی بومی شده است و در نهایت بیشترین تغییر در «بعد هویت منظر روستاها» را در پی داشته است. نتایج آزمون فریدمن، بیانگر بالاترین تغییر در شاخص کاربری اراضی از میان کل شاخصهای منظر است. بنابراین، توجه به تغییرات منظر به عنوان مهمترین پیامد تغییر کاربری اراضی قابل توجه است.
سیاوش مولایی پارده؛ عباس سعیدی؛ بیژن رحمانی
چکیده
زﻧـﺪﮔﯽ ﻋﺸـﺎﯾﺮی و شیوه کوچنشینی به عنوان اولین نظام اجتماعی جامعه بشری ﺑـﻪ ﻣﺮاﺗـﺐ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دو ﻧﻈﺎم روﺳﺘﺎﻧﺸﯿﻨﯽ و ﺷﻬﺮﻧﺸﯿﻨﯽ ﺑﺎ دﺷـﻮاری ﺑﯿﺸﺘﺮی ﻫﻤـﺮاه است. بنابراین از ﺳـﻮی ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪرﯾـﺰان و ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﻣﺮﺑﻮطه، راﻫﺒﺮدﻫـﺎی ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ارﺗﻘﺎی ﮐﯿﻔﯿﺖ اﯾﻦ ﺷـﯿﻮه از زﻧﺪﮔﯽ ...
بیشتر
زﻧـﺪﮔﯽ ﻋﺸـﺎﯾﺮی و شیوه کوچنشینی به عنوان اولین نظام اجتماعی جامعه بشری ﺑـﻪ ﻣﺮاﺗـﺐ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دو ﻧﻈﺎم روﺳﺘﺎﻧﺸﯿﻨﯽ و ﺷﻬﺮﻧﺸﯿﻨﯽ ﺑﺎ دﺷـﻮاری ﺑﯿﺸﺘﺮی ﻫﻤـﺮاه است. بنابراین از ﺳـﻮی ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪرﯾـﺰان و ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﻣﺮﺑﻮطه، راﻫﺒﺮدﻫـﺎی ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ارﺗﻘﺎی ﮐﯿﻔﯿﺖ اﯾﻦ ﺷـﯿﻮه از زﻧﺪﮔﯽ اراﺋـﻪ شده که یکی از مهمترین این راهبردها، اﺳﮑﺎن ﻋﺸﺎﯾﺮ است. در راستای این راهبرد، کانونهای عشایری (هدایتی و حمایتی) متعددی با روندهای متفاوتی جهت اسکان عشایر داوطلب در سراسر نقاط عشایری ایجاد شده است. باتوجه به روند شکلگیری کانونهای عشایری، میزان استقبال و رضایتمندی کوچندگان از این کانونها متفاوت است. از اینرو هدف از پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی روند شکلگیری کانونهای عشایری و سنجش میزان استقبال و رضایتمندی کوچندگان ناحیه کوهرنگ (چهارمحال و بختیاری) است. روششناسی تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانهای و میدانی با رویکرد پیمایشی است و جامعه آماری تحقیق شامل خانوارهای اسکانیافته عشایری در کانونهای اسکان عشایر ناحیه کوهرنگ است. نتایج نشان میدهد که میزان مشارکت کوچندگان در اجرای طرح اسکان عشایر، در کانونهای حمایتی بیشتر از کانونهای هدایتی بوده و در بحث رضایتمندی نیز با توجه به نتایج آزمون تی-تک نمونهای، میزان رضایتمندی و استقبال کوچندگان از کانونهای حمایتی(95/3) بیشتر از کانونهای هدایتی(26/3) ارزیابی شده است.
ابوالفضل مشکینی؛ الهام امیر حاجلو
چکیده
پروژههای توسعه شهری به عنوان فرایند سیاسی قدرتمند و نوآورانه برآمده از پروژه نئولیبرالیسم جهانی ذیل توسعه نابرابر جغرافیایی با سرپوش گذاشتن بر روی مناسبات واقعی اجتماعی نضج مییابد و در معارضه گروههای همسود که هیچیک حاضر به کنارهگیری از منافع خود نیستند، نفوذ میکند. هدف از این مقاله شفاف ساختن چگونگی تداوم تصاحب رانت ...
بیشتر
پروژههای توسعه شهری به عنوان فرایند سیاسی قدرتمند و نوآورانه برآمده از پروژه نئولیبرالیسم جهانی ذیل توسعه نابرابر جغرافیایی با سرپوش گذاشتن بر روی مناسبات واقعی اجتماعی نضج مییابد و در معارضه گروههای همسود که هیچیک حاضر به کنارهگیری از منافع خود نیستند، نفوذ میکند. هدف از این مقاله شفاف ساختن چگونگی تداوم تصاحب رانت از طریق تحول در سیاستها و پروژههای توسعه شهری در سه دهۀ اخیر در کلانشهر تهران است. روششناسی این مقاله مبتنی بر فلسفه رئالیسم انتقادی است و با رویکردی بازاندیشانه به قدرت و پیامدهای آن در برنامهریزی شهری و ماهیت طبقاتی پروژههای توسعه شهری توجه میکند. یافتهها نشان داد رابطه ساختاری بین «پروژههای توسعه شهری» و قطبی شدن در کلانشهر تهران وجود دارد. پروژههای توسعه شهری به عنوان شیوه جدیدی از تولید محیط مصنوع، به منافع اقتصادی خاص که سازگار با استراتژی انباشت رانت اولویت میدهد و تا حد زیادی از منافع و اولویتهای گروههای اجتماعی بیقدرت از جمله فقرای شهری و طبقات کمدرآمد صرفه نظر میکند. علاوه بر این، پروژههای توسعه شهری به اجرا درآمده در کلانشهر سطح بالایی از شکاف اجاره و رانت و افزایش قیمت زمین ایجاد میکند که به اعیانیسازی با شخصیتی سوداگرانه و رانتجویانه منتهی میشوند.
فاطمه رضایی؛ فرهاد عزیزپور؛ اصغر طهماسبی؛ صدیقه حسینی حاصل
چکیده
توسعه روستایی به عنوان هدف و یا راهبرد توسعه در بسیاری از کشورها مورد تأکید نظام سیاستگذاری و برنامهریزی آنها است. برای دستیابی به این هدف، توجه به اصول محتوایی و رویهای برنامهریزی (توسعه روستایی) مبتنی بر ادبیات نظری-تجربی و نگرش خبرگان در سطوح مختلف فضایی از جمله منظومه روستایی اهمیت دارد. تحقیق حاضر با هدف ارائه ...
بیشتر
توسعه روستایی به عنوان هدف و یا راهبرد توسعه در بسیاری از کشورها مورد تأکید نظام سیاستگذاری و برنامهریزی آنها است. برای دستیابی به این هدف، توجه به اصول محتوایی و رویهای برنامهریزی (توسعه روستایی) مبتنی بر ادبیات نظری-تجربی و نگرش خبرگان در سطوح مختلف فضایی از جمله منظومه روستایی اهمیت دارد. تحقیق حاضر با هدف ارائه چارچوب مفهومی برنامهریزی توسعه منظومه روستایی مبتنی بر نگرش خبرگان انجام گرفته است. روش تحقیق، کیفی و از نوع اکتشافی است که مبتنی بر رهیافت تأویلگرایی انجام گرفته است. همچنین، در چارچوب روش تحقیق منتخب از رویکرد تحلیل محتوا (کیفی) استفاده شده است. مشارکتکنندگان، خبرگان دانشگاهی، دستگاههای اجرایی و محلی بودند. حجم نمونه بر اساس اشباع نظری تعیین و برای انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. جمع آوری اطلاعات با استفاده از روشهای کتابخانهای و میدانی، فنون فیش برداری و مصاحبه نیمه ساختمند و ابزارهای فیش و چک لیست مصاحبه نیمه ساختمند انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از تکنیک کدگذاری باز، محوری و گزینشی در محیط نرم افزار اطلس تی آی استفاده شد. مبتنی بر یافتهها، این تحقیق به این نتیجه رسیده است که حفاظت از منابع طبیعی- بوم شناختی محدود، سرمایه انسانی- اجتماعی، اقتصاد شبه درونزای روستایی، عدالت فضایی، یکپارچگی فضایی و حکمروایی خوب روستایی اصول محتوایی و یکپارچه بودن، مشارکت اجتماع محلی، فضایی بودن، تدریج گرایی و همزمانی تهیه و اجرا اصول فرایندی هستند که چارچوب مفهومی برنامه ریزی توسعه منظومه روستایی را شکل دادهاند.
حامد عباسی
چکیده
سکونتگاههای غیررسمی، نماد ناپایداری در نظامهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه شهری است که پیامد آن، افزایش میزان آسیبپذیری در ابعاد مختلف، ازجمله در زمینه کالبدی است. این مناطق با انبوهی از مشکلات، کیفیت زندگی شهروندان را تحت تاثیر قرار داده و از طرفی مدیریت بر این بخش از شهر با سایر مناطق شهری متفاوت و دشوار است. بنابر ...
بیشتر
سکونتگاههای غیررسمی، نماد ناپایداری در نظامهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه شهری است که پیامد آن، افزایش میزان آسیبپذیری در ابعاد مختلف، ازجمله در زمینه کالبدی است. این مناطق با انبوهی از مشکلات، کیفیت زندگی شهروندان را تحت تاثیر قرار داده و از طرفی مدیریت بر این بخش از شهر با سایر مناطق شهری متفاوت و دشوار است. بنابر اهمیت تهدیدات سکونتگاههای غیررسمی در مقابل مخاطرات محیطی، هدف این مقاله شناخت عوامل مؤثر در آسیبپذیری کالبدی و مدلسازی آن در محله اسدآبادی شهر خرمآباد است. روش تحقیق به لحاظ ماهیت و روش، تحلیلی ـ توصیفی و به لحاظ هدف، کاربردی است. برای تجزیهوتحلیل دادهها، از مدل رگرسیون چند متغیره، مدل ماشینبردار پشتیبان (SVM-ԑ) و الگوریتم جنگل تصادفی (RF) استفاده شد. یافتههای تحقیق نشان داد که محله اسدآبادی، در تمام شاخصهای کالبدی در وضعیت نامناسبی قرار دارد و از منظر ساکنان محله اسدآبادی، شاخص خدمات عمومی با ضریب رگرسیونی 429/0 بیشترین اثرگذاری را بر آسیبپذیری کالبدی دارد. بر اساس معیارهای ارزیابی، مدل کرنل سیگموئید ماشین بردار از سایر روش ها نتایج بهتری را ارائه میدهد و این مدل، توانایی پیشبینی آسیبپذیری کالبدی مجتمعهای سکونتی غیررسمی در برابر مخاطرات را تا بیش از 60 درصد موارد، صحیح پیشبینی میکند.
صدیقه لطفی؛ تینا اسمعیلی
چکیده
سبک زندگی نامناسب یک عامل خطر مهم برای سلامتی محسوب میشود. کم تحرکی از ملاکهای زندگی نامناسبی است که با اختلالات اضطراب و افسردگی همراه است که در سالهای اخیر، میزان شیوع رفتارهای همراه با بیتحرکی افزایش یافته است. عوامل و ویژگیهای متعددی در گسترش و افزایش چنین رفتارهایی نقش دارند. عناصر کالبدی یکی از این ویژگیها است. علیرغم ...
بیشتر
سبک زندگی نامناسب یک عامل خطر مهم برای سلامتی محسوب میشود. کم تحرکی از ملاکهای زندگی نامناسبی است که با اختلالات اضطراب و افسردگی همراه است که در سالهای اخیر، میزان شیوع رفتارهای همراه با بیتحرکی افزایش یافته است. عوامل و ویژگیهای متعددی در گسترش و افزایش چنین رفتارهایی نقش دارند. عناصر کالبدی یکی از این ویژگیها است. علیرغم میزان خطرات رفتار بیحرکتی برای سلامتی و افزایش مرگ و میر ناشی از آن، مطالعات محدودی برای نشان دادن ارتباط بین ویژگیهای کالبدی با رفتارهای بیتحرکی انجام شده است. در کشور نیز تاکنون هیچ مطالعهای در پیرامون این موضوع صورت نگرفته است. لذا این پژوهش بر آن است که به بررسی رابطه و اثرگذاری محرکهای فیزیکی بر رفتار بیتحرکی بپردازد. جامعه آماری این تحقیق، ساکنین منطقۀ 3 شهر ساری و حجم نمونه آن 380 نفر است. این تحقیق کاربردی به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارهای SPSS و GIS و از روشهای آماری (آزمون ضریب فی و رگرسیون خطی چند متغیره)، استفاده شده است. یافتهها بیانگر آن است که بین شاخصهای کالبدی با رفتارهای حرکتی ارتباط مثبت وجود دارد و شدت ارتباط در اکثر شاخصها بالا است. از بین متغیرها، متغیر تعبیه مسیرهای پیادهروی (484/0)، متغیر توسعه زیرساختهای مرتبط به فضای سبز در طول مسیرهای حرکتی (391/0) و متغیر تنوع کاربریها (378/0) بیشترین اثرگذاری را بر کاهش رفتار کمتحرکی داشتند.
سحر ندایی طوسی؛ غلامرضا کاظمیان؛ بهاره حردانی
چکیده
انتقال حقوق توسعه، به مثابه سازوکاری بازارمحور، که در پی ناکارآمدی طرحهای توسعه شهری در حفاظت از زمینهای ارزشمند مطرح شد، میکوشد با ایجاد تعادل میان منافع عمومی و خصوصی، رشد و توسعه شهر را مدیریت کند. در ایران نیز رویکرد TDR در چند دهة اخیر مطرح شده است؛ لیکن، به دلیل فراهمنبودن بسترهای نهادیِ مورد نیاز، ...
بیشتر
انتقال حقوق توسعه، به مثابه سازوکاری بازارمحور، که در پی ناکارآمدی طرحهای توسعه شهری در حفاظت از زمینهای ارزشمند مطرح شد، میکوشد با ایجاد تعادل میان منافع عمومی و خصوصی، رشد و توسعه شهر را مدیریت کند. در ایران نیز رویکرد TDR در چند دهة اخیر مطرح شده است؛ لیکن، به دلیل فراهمنبودن بسترهای نهادیِ مورد نیاز، تاکنون نتوانسته از حیطة نظری گذر کرده و به عرصه عمل وارد شود. مشابه اکثر مناطق ایران، ناکارآمدی طرحهای توسعه شهری در حفاظت، موجب شده است تا باغها و زمینهای ارزشمند کشاورزی در منطقهی 9 واقع در حوزه غربی اصفهان، به مثابه ریه تنفسی شهر، در معرض نابودی قرار گیرند و ضرورت طرح سازوکاری کارآمد همچون TDR را بیش از پیش آشکار سازند. در این راستا پرسش اصلی پژوهش به این مهم اختصاص یافته است که برای موفقیت این سازوکار، موانع نهادی پیشِرو کداماند و چگونه میتوان ظرفیت نهادی لازم را برای تحقق رویکرد انتقال حقوق توسعه با تاکید بر تجربة منطقه 9 اصفهان فراهم ساخت. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشهای مطالعات اسنادی (همچون آمیختهپژوهی) و شیوههای پیمایشی (همچون مصاحبه نیمهساختاریافته و ساختاریافته)، نخست به شناسایی نظری پیششرطهای نهادی پرداخته است. سپس در قالب چارچوب مفهومیِ مستخرج، دیدگاههای چهار نهادِ دخیل (شامل مردم، مالکان، توسعهدهندگان و کارشناسان شهری) در تحقق سیاست TDR را در منطقة 9 شناسایی کرده است. در نهایت، دستاوردهای این پیمایش به شیوة تحلیل عوامل ریشهای با استفاده از روشهای آماری چون آزمونهای فریدمن و t و رگرسیون چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفته است. بهمثابه برونداد پژوهش، پیادهسازی این رویکرد به سبب وجود موانع نهادی بسیار از جمله آگاهی پایین، عدم تمایل به مشارکت و فراهم نبودن بسترهای قانونی نیازمند برنامههای درازمدت و آگاهانه برای دستیابی به موفقیت است.
فریده نجفی؛ فرهاد عزیزپور
چکیده
امروزه، نگاه فضایی به توسعه در سطوح ملی، منطقهای، ناحیهای و محلی از چنان اهمیتی برخوردار است که غالب کشورها در نظام سیاستگذاری و برنامهریزی خود به آن توجه ویژهای دارند. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل محتوای مجموعه برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران از منظر برنامهریزی فضایی است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. جامعه ...
بیشتر
امروزه، نگاه فضایی به توسعه در سطوح ملی، منطقهای، ناحیهای و محلی از چنان اهمیتی برخوردار است که غالب کشورها در نظام سیاستگذاری و برنامهریزی خود به آن توجه ویژهای دارند. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل محتوای مجموعه برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران از منظر برنامهریزی فضایی است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش سند برنامه پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران1390-1394 است. برای تدوین معیارها و شاخصهای پژوهش علاوه بر تحقیقات مختلف پیشین و اسناد معتبر ازنظر اساتید نیز استفاده گردید. بهمنظور رسیدن به هدف، دادهها و اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانهای جمعآوری شد. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از تحلیل محتوا و روش آنتروپی شانون استفاده شده است. یافته های پژوهش این نتیجه را حاصل نموده است که؛ سه مقوله تمرکزگرایی، ضعف مشارکت و مزیت نسبی، موانع تحقق نگرش برنامهریزی فضایی در سند برنامه توسعه پنجم هستند. در بین این عوامل، تأکید بر مزیت نسبی مهمترین عاملی است که سبب شده تا نگرش فضایی چندان موردتوجه نظام سیاستگذاری و برنامهریزی کشور در تدوین برنامه توسعه قرار نگیرد. این نتیجه بر این نکته تأکید دارد که:1-مناطقی که دارای پتانسیل برای توسعه هستند در اولویت برنامه بود؛ و2-با توجه به تسلط بخشهای دولتی بر تدوین و اجرای طرحها و برنامه و توجه ویژه به مناطق دارای پتانسیل مشارکت مردم در حد پایین قرار دارد.
محمد اجزا شکوهی؛ سعدی محمدی؛ الهام داوری؛ چنور محمدی؛ مجید اکبری
چکیده
امروزه زیستپذیری گفتمانی نیرومند را در توسعۀ شهری و طراحی شهری ایجاد میکند که در پیشینۀ برنامهریزی شهری رواج پیدا کرده است. زیستپذیری شهری از یک طرف گواه تاثیر و جذابیت قوی شهر است و از سوی دیگر ارتباطات و آثار شهری را از طریق جذب سرمایهگذاری بیشتر و منابع انسانی و فرهنگی شدت میبخشد. از این رو، زیستپذیری شهر با شهر ...
بیشتر
امروزه زیستپذیری گفتمانی نیرومند را در توسعۀ شهری و طراحی شهری ایجاد میکند که در پیشینۀ برنامهریزی شهری رواج پیدا کرده است. زیستپذیری شهری از یک طرف گواه تاثیر و جذابیت قوی شهر است و از سوی دیگر ارتباطات و آثار شهری را از طریق جذب سرمایهگذاری بیشتر و منابع انسانی و فرهنگی شدت میبخشد. از این رو، زیستپذیری شهر با شهر سالم، شهر اکولوژیک و توسعه پایدار شهری ارتباط تنگاتنگی دارد. این پژوهش به دلیل ایجاد درک و دانش کاربردی برای مسئولان، مدیران برنامهریزی شهری کلانشهر مشهد در زمینۀ شناسایی و سطحبندی عوامل کلیدی و اثرگذار بر زیستپذیری شهری، از حیث هدفگذاری کاربردی، از حیث روش، توصیفی تحلیلی و از منظر روش جمعآوری داده، ترکیبی از روش اسنادی- پیمایشی است. برای انجام دادن این پژوهش با بررسی جامع پژوهش و همچنین با استفاده از نظر متخصصان، 22 عوامل موثر بر زیستپذیری در سه ابعاد شناسایی شدند؛ سپس با استفاده از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری و با استفاده از ابزار پرسشنامه، عوامل موثر در هشت گروه سطح بندی شدند. درادامه، پس از تشخیص سطوح هریک از عوامل و همچنین با در نظرگرفتن ماتریس در دسترس پذیری نهایی، مدل نهایی ساختار تفسیری ترسیم میشود .براساس نتایج، عواملی مانند توزیع عادلانه امکانات و خدماتزیرساختی، ایجاد حمل و نقل مطلوب و متنوع، تامین نیازهای روزمره، ایجاد اشتغال و درآمد پایدار، توسعۀ کاربریهای مختلط و تنوع و خلاقیت شهری، در ارتباط با موضوع زیستپذیری در کلانشهر مشهد، جزو متغیرهای کلیدی و تاثیرگذار هستند.
رسول غفاری راد؛ عباس سعیدی؛ بیژن رحمانی
چکیده
برنامهریزی فضایی به عنوان رویکرد بدیل توسعه پایدار در دانش جغرافیا، مبتنی بر درک درست و متناسب از فضا به عنوان پدیدهای نظاممند است که نقش محوری در هدایت جامعه به سوی اصول توسعه پایدار دارد. احداث سد و شبکههای آبیاری در قالب طرحهای عمران و توسعه، به منظور تأمین آب کشاورزی، شرب و صنعت، از یک سو موجب تغییرات ساختاری- کارکردی ...
بیشتر
برنامهریزی فضایی به عنوان رویکرد بدیل توسعه پایدار در دانش جغرافیا، مبتنی بر درک درست و متناسب از فضا به عنوان پدیدهای نظاممند است که نقش محوری در هدایت جامعه به سوی اصول توسعه پایدار دارد. احداث سد و شبکههای آبیاری در قالب طرحهای عمران و توسعه، به منظور تأمین آب کشاورزی، شرب و صنعت، از یک سو موجب تغییرات ساختاری- کارکردی مختلفی در نظام مکانی- فضایی سکونتگاههای انسانی شده و از سوی دیگر به عنوان اقدامی مداخلهجویانه در نظام محیطی محسوب میشود که آثار و پیامدهای متعددی دارد. این پیامدها بهعنوان بخشی از فضاهای جغرافیایی محسوب میشوند که در فرآیند تحول فضایی و تولید فضا نقشی مهم بر عهده دارند. این پژوهش با استفاده از روش اثباتی و تلفیقی از روشهای کمی و کیفی و از طریق تکمیل پرسشنامههای خانوار و آبادی و تجزیه و تحلیل آماری، به ارزیابی آثار ناشی از اجرای سد و شبکه آبیاری علویان(در استان آذربایجان شرقی) در تغییر و تحولات نظام فضایی سکونتگاههای روستایی با رویکرد برنامهریزی فضایی میپردازد. نتایج پژوهش نشان داد اجرای طرح سد و شبکه آبیاری علویان به لحاظ نبود نگرش جامع و نظاموار مبتنی بر اصول برنامهریزی فضایی در مطالعه، اجرا و بهره برداری، ساماندهی و رشد متوازن نظام فضایی سکونتگاههای روستایی را درپی نداشته است.
الهام امان زادگان؛ منوچهر طبیبیان
چکیده
مسئله اصلی تحقیق حاضر، تحققپذیری شاخصها و مؤلفههای بازآفرینی پایدار شهری شیراز است که به منظور رسیدن به اهداف، وضعیت شاخصهای بازآفرینی شهری پایدار (اقتصادی، مدیریتی، حقوقی، قانونی، مشارکتی، اجتماعی-جمعیتی، فرهنگی-گردشگری و کالبدی–عملکردی) در محلات هدف بافت تاریخی شیراز (درب شازده، سردزک، اسحاق بیک، بازارمرغ و سنگ سیاه) ...
بیشتر
مسئله اصلی تحقیق حاضر، تحققپذیری شاخصها و مؤلفههای بازآفرینی پایدار شهری شیراز است که به منظور رسیدن به اهداف، وضعیت شاخصهای بازآفرینی شهری پایدار (اقتصادی، مدیریتی، حقوقی، قانونی، مشارکتی، اجتماعی-جمعیتی، فرهنگی-گردشگری و کالبدی–عملکردی) در محلات هدف بافت تاریخی شیراز (درب شازده، سردزک، اسحاق بیک، بازارمرغ و سنگ سیاه) که به علت وجود اسناد و مدارک طرحها و برنامههای بهسازی، نوسازی و بازآفرینی و همچنین در دسترس بودن ذینفعان، بازیگران و عوامل اصلی طرحها و برنامهها به صورت هدفمند به عنوان محله هدف ارزیابی شاخصهای بازآفرینی و پایداری انتخاب شدند، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش را ساکنین پنج محله منتخب از منطقه هشت شهرداری بافت تاریخی شهر شیراز معادل 26069 نفر تشکیل میدهند که با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر انتخاب و پرسشنامه به روش تصادفی ساده در سطح محلات توزیع و تکمیل شد. دادههای مورد نیاز تحقیق، از طریق روش تجزیه و تحلیل FMEA و مطالعات اسنادی و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) گردآوری و با نرمافزار SPSS، آزمون آماری T تک نمونهای، تحلیل واریانس، آزمون پس از تجربه (LSD) و فریدمن تجزیه و تحلیل شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد در شرایط موجود شیراز، شاخص کالبدی-عملکردی با میانگین 443/3 بالاترین میانگین و شاخص مشارکت عمومی-مردمی با میانگین 232/2 کمترین میانگین را به خود اختصاص داده است. نتایج حاصل از تحلیل واریانس حاکی است که در میان محلات پنجگانه بافت تاریخی شهر شیراز به لحاظ شاخصهای بازآفرینی پایدار شهری تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، با توجه به نتایج آزمون فریدمن، محله سردزک با میانگین 53/3، کمترین رتبه و محله بازارمرغ با میانگین 17/12، در رتبه اول قرار گرفته است.
محبوبه حدادفرد؛ حسن افراخته؛ فرهاد عزیزپور
چکیده
نطقه پیراشهری سعیدآباد شهریار، توسعه صنعتی روستایی (شهرک گلگون) را تجربه کرده است. هدف از این پژوهش، بررسی میزان اثرات خزش شهری تهران از منظر توسعه صنعتی روستایی بر شاخصهای اقتصادی است. پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی است و روشی توصیفی-تحلیلی دارد. جامعه آماری هدف ساکنین بافت قدیمی روستای سعیدآباد و پیرامون بوده که اثرگذاری خزش شهری ...
بیشتر
نطقه پیراشهری سعیدآباد شهریار، توسعه صنعتی روستایی (شهرک گلگون) را تجربه کرده است. هدف از این پژوهش، بررسی میزان اثرات خزش شهری تهران از منظر توسعه صنعتی روستایی بر شاخصهای اقتصادی است. پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی است و روشی توصیفی-تحلیلی دارد. جامعه آماری هدف ساکنین بافت قدیمی روستای سعیدآباد و پیرامون بوده که اثرگذاری خزش شهری و توسعه صنعت را تجربه کردهاند. اثرگذاری توسعه صنعت در منطقه، بر پایه دو شاخص افزایش بازار کار نیروی محلی و افزایش ارزش افزوده تولیدات صنایع به منطقه و 6 گویه آنها مورد سنجش قرار گرفت. با استفاده از روش برآورد نمونه در تکنیک رگرسیون(قاعده سرانگشتی)N≥8k+50 حجم نمونه 98 نفر برآورد و به روش نمونهگیری تصادفی، نمونهها انتخاب و با تعداد 85 نمونه به اشباع نظر رسیده و پرسشنامههای تکمیل شده در نرمافزارSPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان از رونق کسب و کار عمدتاً برای قشر متخصص در شهرک گلگون و تا اندازهای برای روستاییان و ماندگاری جمعیت دارد. توسعه صنعتی روستا، رهآورد اثربخشی در ممانعت از بیکاری روستاییان در پی نداشته، بلکه باعث افزایش جمعیت غیربومی شده است. این پژوهش راهبردهای حفظ و صیانت از منابع طبیعی، اجرای الگوی بهینه کاربری اراضی و حمایت از منابع انسانی را برای تعادل بخشی اثرات توسعه روستا از منظر صنعت را پیشنهاد میکند.
محمد سعید حمیدی؛ فرهاد عزیزپور؛ افراخته حسن؛ حامد قادرمرزی
چکیده
وجود تعاملات فضایی نواحی مرزی در همه کشورها، این مناطق را به کانونهای حساس مبدل ساخته است. نواحی مرزی استان کردستان، توانستهاند در سایه مزیتهای نسبی و رقابتی، ارتباطات گستردهای را با مناطق مرزی عراق برقرار نمایند. در این راستا، بررسی کنش متقابل بین نقاط سکونتگاهی، الگوی فضایی تعاملات و اثرات توسعهای آن در سطح این نواحی، ...
بیشتر
وجود تعاملات فضایی نواحی مرزی در همه کشورها، این مناطق را به کانونهای حساس مبدل ساخته است. نواحی مرزی استان کردستان، توانستهاند در سایه مزیتهای نسبی و رقابتی، ارتباطات گستردهای را با مناطق مرزی عراق برقرار نمایند. در این راستا، بررسی کنش متقابل بین نقاط سکونتگاهی، الگوی فضایی تعاملات و اثرات توسعهای آن در سطح این نواحی، میتواند چارچوب لازم را برای برنامهریزی توسعه فضایی پایدار فراهم آورد. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و تحلیل الگوی حاکم بر تعاملات فضایی در نواحی مرزی استان کردستان است. این تحقیق بر اساس روش، توصیفی- تحلیلی و بر اساس هدف، بنیادی است. جامعه آماری آن را خانوارهای 207 روستا و 8 شهر مرزی تشکیل میدهند. تعیین حجم نمونه برای سکونتگاههای روستایی با استفاده از فرمول کوکران، 135 روستا به دست آمد که در ادامه بنا به دلایلی همچون (صعب العبور بودن برخی روستاها، مسائل و محدودیتهای امنیتی در نواحی مرزی)، حجم نمونه نهایی برابر با 46 روستا به دست آمده است. روستاهای منتخب با استفاده از دو روش تصادفی طبقهای و سهمیهای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. در ارتباط به نقاط شهری در این پژوهش تمامی نقاط شهری در نواحی مرزی استان کردستان به روش تمام شماری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج در محدوده مورد بررسی از نابرابری در توزیع امکانات و خدمات حکایت دارد. این وضعیت نشاندهندۀ عدم شکلگیری الگوی شبکهای و جریانات دوسویه در ناحیه است. نتایج نشان میدهد که جریان کالا و سرمایه به شکل فرا ناحیهای و در ارتباط با نقاط پیشکرانه ملی غرب کشور (مانند سلیمانیه و اربیل) و نقاط پسکرانه فراملی (مانند تهران)، بیشترین اثرات را در شکلگیری الگوی فضایی تعاملات مرزی محدوده مورد بررسی داشته که میتوان آن را به الگوی لوزی شکل (مرکز- پیرامون- مرکز) تشبیه نمود. همچنین جریانات خدمات و اطلاعات نیز به صورت درون ناحیهای، بیشترین تأثیر را در شکلگیری الگوی قطبی یا مرکز- پیرامونی در محدوده مورد مطالعه داشته اند.
علی اکبر عنابستانی؛ سودابه احمدی
چکیده
درگیری کامل ادراکات حسی انسان با فضا و وجود عناصر معنابخش در آن، بستر ایجاد کیفیت محیط در زمانهای آینده خواهد شد و آگاهی جمعی از کیفیت کالبدی مدنظر را موجب میشود. هدف کلیدی این تحقیق، تحلیل تأثیر ادراک محیطی در برنامهریزی کالبدی سکونتگاههای روستایی پیراشهری کلانشهر مشهد است. این پژوهش از حیث ماهیت، توصیفی-تحلیلی و ازلحاظ ...
بیشتر
درگیری کامل ادراکات حسی انسان با فضا و وجود عناصر معنابخش در آن، بستر ایجاد کیفیت محیط در زمانهای آینده خواهد شد و آگاهی جمعی از کیفیت کالبدی مدنظر را موجب میشود. هدف کلیدی این تحقیق، تحلیل تأثیر ادراک محیطی در برنامهریزی کالبدی سکونتگاههای روستایی پیراشهری کلانشهر مشهد است. این پژوهش از حیث ماهیت، توصیفی-تحلیلی و ازلحاظ هدف، کاربردی است. جمعآوری اطلاعات به دو روش کتابخانهای و میدانی بوده که روش میدانی مبتنی بر توزیع پرسشنامه است. واحد تحلیل در این پژوهش خانوارهای روستایی است که در تحقیق حاضر با توجه به فرمول کوکران 193 خانوار از کل 4800 خانوار روستایی ساکن در 12 روستای پیرامون کلانشهر مشهد در بخش مرکزی این شهرستان مورد بررسی قرارگرفتهاند. بر پایه نتایج تحقیق، ازنظر روستاییان سطح برنامهریزی کالبدی سکونتگاههای روستایی در کل با مقدار آماره T 66/7- پایینتر از میانه نظری تحقیق (یعنی 3) بوده است؛ که با توجه به نتایج مدل ارزیابی تولید وزنی تجمعی (WASPAS)، روستاهای لقمانی، امرغان طوس و اروند دارای بالاترین سطح برنامهریزی کالبدی روستایی میباشند. بر اساس نتایج رتبهبندی مدل GRA، روستاهای اروند و لقمانی و امرغان طوس در رتبه اول تا سوم قرارگرفتهاند. نتایج نشان داد که رابطه معنادار و مستقیم بین دو متغیر برقرار است (با مقدار T برابر با 394/7 و سطح معناداری قابلقبول)؛ و ادراک یک فرد از محیط کالبدی با ضریب تأثیر برابر 487/0 بهصورت مستقیم بر برنامهریزی کالبدی روستایی تأثیر نسبتاً زیادی داشته است. این بیانگر رابطه مستقیم میان درک افراد از محیط اطراف با تصویر ذهنی آنها از محیط است. همچنین از سویی، درک انسان از محیط بر برنامهریزی کالبدی تأثیر میگذارد و از سوی دیگر، قابلیت برنامهریزی محیطی، ادراک فرد را متأثر از خود میسازد. ادراک از محیط کالبدی، عوامل واکنش فرد را به محیط تعیین میکند و سبب ترجیح محیط طبیعی توسط فرد و به دنبال آن اثربخشی برنامهریزی میشوند.
محمد رمضان جورنبیان؛ فرهاد عزیزپور؛ علی اصغر طهماسبی
چکیده
روند تحولات توسعه منطقهای به لحاظ نظری، روششناختی و تجربی در کشور نشان میدهد که اغلب تئوریهای شکل گرفته در قالب رویکردهای بالا به پایین برنامهریزی و سیاستگذاری ،نتوانستند توسعه (منطقهای) را آنچنان که شایسته و بایسته است؛ هدایت نمایند. اتخاذ چنین رویکردهایی، نه تنها نابرابریها را کاهش ندادهاند؛ بلکه ساختارهای محیط ...
بیشتر
روند تحولات توسعه منطقهای به لحاظ نظری، روششناختی و تجربی در کشور نشان میدهد که اغلب تئوریهای شکل گرفته در قالب رویکردهای بالا به پایین برنامهریزی و سیاستگذاری ،نتوانستند توسعه (منطقهای) را آنچنان که شایسته و بایسته است؛ هدایت نمایند. اتخاذ چنین رویکردهایی، نه تنها نابرابریها را کاهش ندادهاند؛ بلکه ساختارهای محیط طبیعی- بومشناختی و اجتماعی- اقتصادی درونی مناطق را نیز از هم گسیختهاند. بازتاب این نگرشها در چارچوب عملکردهای نظام برنامهریزی و سیاستگذاری، نابرابری و عدم تعادل فضایی در سطوح منطقهای و ملی در چند دهه گذشته را سبب شده است. این شرایط در تمام گستره فضایی کشور از جمله در بخش مرکزی شهرستان تنکابن قابل مشاهده است. از اینرو، پژوهش حاضر به دنبال تحلیل سطح یکپارچگی فضایی نظام سکونتگاهی بخش مرکزی تنکابن با استفاده از روش تحلیل شبکهای است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و بر مبنای روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل کلیه سکونتگاههای شهری و روستایی بخش مرکزی است. دادههای جریان افراد، کالا و خدمات، محصول و سرمایه با روش کتابخانهای(فیشبرداری) و میدانی(پرسشنامه) جمعآوری و با ابزارهای Nodexl، Usinet و GIS تحلیل شده است . نتایج بررسیهای کمی و کیفی جریانهای مردم، کالا و خدمات، سرمایه و محصول نشان میدهد که شبکه سکونتگاهی و الگوی فضایی آن از حالت ابتدایی و نخستین خود که متمرکز در یک یا دو سکونتگاه بوده؛ فاصله گرفته و به سمت الگوی توسعه غیرمتمرکز در حال حرکت است. در این روند، روابط تکمیلکنندگی عملکردی شهرها و روستاها در الگوی سکونتگاهی قلمرو جغرافیایی مورد مطالعه در حال ظهور هستند.
ایرج قاسمی؛ خلیل کلانتری
چکیده
مسکن روستایی پدیدهای کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی است. از این رو همواره با معیشت و فعالیت اقتصادی خانوار و روستا پیوند داشته است. مسکن معیشتمحور روستایی طی سالهای اخیر گرایش به همانندسازی با مسکن شهری پیدا کرده و سهم مسکن معیشتمحور کاهش یافته است. مسئله این مقاله شناسایی چالشهای پیش روی توسعه مسکن معیشتمحور ...
بیشتر
مسکن روستایی پدیدهای کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی است. از این رو همواره با معیشت و فعالیت اقتصادی خانوار و روستا پیوند داشته است. مسکن معیشتمحور روستایی طی سالهای اخیر گرایش به همانندسازی با مسکن شهری پیدا کرده و سهم مسکن معیشتمحور کاهش یافته است. مسئله این مقاله شناسایی چالشهای پیش روی توسعه مسکن معیشتمحور است. برای این منظور، مرحله اول شش استان و از هر استان یک شهرستان به روش خوشهای انتخاب و سپس 13 روستا بر اساس طیف جمعیتی و اقتصادی اجتماعی مختلف برگزیده شد. با استفاده از نمونهگیری تصادفی منظم 332 پرسشنامه تکمیل گردید. یافتههای میدانی نشان داد که پاسخگویان با تأثیر عوامل مداخلهگر ساختاری در شکلگیری مسکن معیشتمحور توافق بیشتری نسبت به عوامل انسانی و اجتماعی دارند. تحلیل عاملی نیز این موضوع را تأیید کرد. بنابراین، پیشنهاد میشود ضمن اصلاح رویهها و محتوای طرحهای توسعه و ضوابط و مقررات فنی و تعریف بستههای حمایتی مالی، آموزش نسل جدید روستایی نیز در دستور کار قرار گیرد.
نسیبه حسینی؛ حسن افراخته؛ فرهاد عزیزپور
چکیده
با توجه به تغییرات گسترده کاربری اراضی و ضرورت آگاهی مدیران و برنامهریزان از چگونگی تحولات حادث شده برای سیاستگذاری و چارهاندیشی جهت رفع معضلات موجود، آشکارسازی تغییرات کاربری زمین، ضروری به نظر میرسد. بنابرای، نقشه کاربری اراضی یکی از الزامات هرگونه برنامهریزی توسعه ملی و منطقهای است که مدیران، برنامهریزان ...
بیشتر
با توجه به تغییرات گسترده کاربری اراضی و ضرورت آگاهی مدیران و برنامهریزان از چگونگی تحولات حادث شده برای سیاستگذاری و چارهاندیشی جهت رفع معضلات موجود، آشکارسازی تغییرات کاربری زمین، ضروری به نظر میرسد. بنابرای، نقشه کاربری اراضی یکی از الزامات هرگونه برنامهریزی توسعه ملی و منطقهای است که مدیران، برنامهریزان و کارشناسان را قادر میسازد با شناسایی وضع موجود و مقایسه قابلیتها و پتانسیلها، در زمینه حل معضلات و رفع نیازهای حال و آینده اقدامات لازم را طراحی و اجرا نمایند. امروزه به دلیل هزینه بسیار زیاد تهیه نقشههای کاربری ارضی با روشهای سنتی و دستی، سنجش از دور میتواند با دقت و سرعت بیشتری به مهندسان در تهیه نقشه کاربری ارضی و در مرحلۀ بعد، ارزیابی تغییرات در منطقه کمک کند. هدف از این پژوهش تهیه نقشههای کاربری اراضی دهستان زبرخان و همچنین پایش تغییرات کاربری اراضی این ناحیه در دوره زمانی 1996 تا 2019 میلادی با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست 5 و 8 مربوط به سنجندههای TM و OLI است. بر اساس بررسیهای به عمل آمده مشخص شد که کاربریهای اراضی زراعی، اراضی ساختهشده و مرتع طی این دوره روند افزایشی داشته است، در حالی که اراضی بایر و باغ روند کاهشی داشتهاند. همچنین نتایج گویای آن است که اراضی ساختهشده شامل کاربریهای شهری، روستایی، گردشگری (پارک حیات وحش، اقامتگاه بومگردی)، صنعتی، کارگاهی، تأسیسات، ارتباطی (راههای منطقهای و محلی)، نظامی، معدن و منابع ذخیره آب برای کشاورزی بوده است که بیشترین افزایش را کاربریهای شهری و روستایی با 43/461 هکتار، معادل 01/54 درصد از کل کاربریها را در سطح محدوده به خود اختصاص داده است.
امین شیرنیا پاریجانی؛ حسین نظم فر؛ پری شکری فیروزجاه؛ توحید حاتمی خانقاهی
چکیده
سالمندی مرحلهای از زندگی است که چگونگی گذران آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. مسأله سالمندی در ایران به علت دلایل مختلف از جمله کاهش میزان زاد و ولد، پیشرفتهای علم پزشکی پدیدهای نوین به شمار میآید. پژوهش حاضر به دنبال ارزیابی وضع موجود زیستپذیری شهر بابل با هدف اولویت بندی مؤلفههای اصلی زیستپذیری از دیدگاه ...
بیشتر
سالمندی مرحلهای از زندگی است که چگونگی گذران آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. مسأله سالمندی در ایران به علت دلایل مختلف از جمله کاهش میزان زاد و ولد، پیشرفتهای علم پزشکی پدیدهای نوین به شمار میآید. پژوهش حاضر به دنبال ارزیابی وضع موجود زیستپذیری شهر بابل با هدف اولویت بندی مؤلفههای اصلی زیستپذیری از دیدگاه سالمندان در شهر بابل است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و مبتنی بردادههای اولیه بوده که جمع]وری اطلاعات اولیه، به صورت اسنادی و پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. دادههای جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart Pls مورد پردازش قرار گرفت. وضع موجود با آزمون تی نمونهای و روابط بین ابعاد و شاخصهای زیستپذیری با کمک مدلسازی معادلات ساختاری با روش حداقل مربعات جزئی (PLS) تحلیل شده است. نتایج حاکی از آن است که در وضع موجود تمامی ابعاد زیستپذیری شهر بابل از میانگین متوسط پایینتر بوده است. نتایج مدل نیز نشان میدهد که از بین مؤلفههای اثرگذار بر وضع موجود، تمام مؤلفهها، اثرگذاری مثبت و معناداری داشته و بیشترین تأثیر را مؤلفه سلامت شهری دارد که میتوان از آن به عنوان محرک و برانگیزاننده زیستپذیری شهر بابل نام برد و مؤلفه زیستمحیطی کمترین اثر را بر وضع موجود زیستپذیری شهر بابل داشته است.