مقاله پژوهشی
سحر ندایی طوسی؛ غلامرضا کاظمیان؛ بهاره حردانی
چکیده
انتقال حقوق توسعه، به مثابه سازوکاری بازارمحور، که در پی ناکارآمدی طرحهای توسعه شهری در حفاظت از زمینهای ارزشمند مطرح شد، میکوشد با ایجاد تعادل میان منافع عمومی و خصوصی، رشد و توسعه شهر را مدیریت کند. در ایران نیز رویکرد TDR در چند دهة اخیر مطرح شده است؛ لیکن، به دلیل فراهمنبودن بسترهای نهادیِ مورد نیاز، ...
بیشتر
انتقال حقوق توسعه، به مثابه سازوکاری بازارمحور، که در پی ناکارآمدی طرحهای توسعه شهری در حفاظت از زمینهای ارزشمند مطرح شد، میکوشد با ایجاد تعادل میان منافع عمومی و خصوصی، رشد و توسعه شهر را مدیریت کند. در ایران نیز رویکرد TDR در چند دهة اخیر مطرح شده است؛ لیکن، به دلیل فراهمنبودن بسترهای نهادیِ مورد نیاز، تاکنون نتوانسته از حیطة نظری گذر کرده و به عرصه عمل وارد شود. مشابه اکثر مناطق ایران، ناکارآمدی طرحهای توسعه شهری در حفاظت، موجب شده است تا باغها و زمینهای ارزشمند کشاورزی در منطقهی 9 واقع در حوزه غربی اصفهان، به مثابه ریه تنفسی شهر، در معرض نابودی قرار گیرند و ضرورت طرح سازوکاری کارآمد همچون TDR را بیش از پیش آشکار سازند. در این راستا پرسش اصلی پژوهش به این مهم اختصاص یافته است که برای موفقیت این سازوکار، موانع نهادی پیشِرو کداماند و چگونه میتوان ظرفیت نهادی لازم را برای تحقق رویکرد انتقال حقوق توسعه با تاکید بر تجربة منطقه 9 اصفهان فراهم ساخت. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشهای مطالعات اسنادی (همچون آمیختهپژوهی) و شیوههای پیمایشی (همچون مصاحبه نیمهساختاریافته و ساختاریافته)، نخست به شناسایی نظری پیششرطهای نهادی پرداخته است. سپس در قالب چارچوب مفهومیِ مستخرج، دیدگاههای چهار نهادِ دخیل (شامل مردم، مالکان، توسعهدهندگان و کارشناسان شهری) در تحقق سیاست TDR را در منطقة 9 شناسایی کرده است. در نهایت، دستاوردهای این پیمایش به شیوة تحلیل عوامل ریشهای با استفاده از روشهای آماری چون آزمونهای فریدمن و t و رگرسیون چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفته است. بهمثابه برونداد پژوهش، پیادهسازی این رویکرد به سبب وجود موانع نهادی بسیار از جمله آگاهی پایین، عدم تمایل به مشارکت و فراهم نبودن بسترهای قانونی نیازمند برنامههای درازمدت و آگاهانه برای دستیابی به موفقیت است.
مقاله پژوهشی
دیمن کاشفی دوست؛ عیسی ابراهیم؛ میرنجف موسوی
چکیده
اقتصاد سبز یکی از مباحث نوین مجامع علمی در دهههای اخیر میباشد که هدف آن رفاه انسان، عدالت اجتماعی و ایجاد اطمینان در حفاظت از محیطزیست همراه با رشد اقتصادی است. اما دستیابی به چنان مرحلهای از پایداری در گرو شناخت کامل توان اکولوژیکی هر سرزمین به عنوان بستر رشد و توسعه اقتصادی میباشد. چرا که هر منطقه سطح توان و استعداد ...
بیشتر
اقتصاد سبز یکی از مباحث نوین مجامع علمی در دهههای اخیر میباشد که هدف آن رفاه انسان، عدالت اجتماعی و ایجاد اطمینان در حفاظت از محیطزیست همراه با رشد اقتصادی است. اما دستیابی به چنان مرحلهای از پایداری در گرو شناخت کامل توان اکولوژیکی هر سرزمین به عنوان بستر رشد و توسعه اقتصادی میباشد. چرا که هر منطقه سطح توان و استعداد مشخصی دارد که قبل از اقدام به سرمایهگذاری، لازم است ارزیابی گردد. لذا هدف از تحقیق حاضر، ارزیابی توان اکولوژیکی سرزمین در راستای تحقق اقتصاد سبز در استان آذربایجانغربی میباشد. این پژوهش، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روششناسی، توصیفی- تحلیلی میباشد. به این صورت که در ابتدا به روش کیفی و مصاحبه با 10 نفر از کارشناسان، فهرست عوامل تخریب و شدت آنها در استان آذربایجانغربی تنظیم شد و با مدل تخریب مخدوم میزان آسیبپذیری استان محاسبه شد. پس از تعیین مشخصههای سهگانه مدل تخریب، ضریب تخریب در هر یک از واحدهای سرزمین مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و در مجموع برای استان ضریب تخریب 92/36 برآورد گردید که در طیف حساس جای میگیرد و نیازمند اقدامات حفاظتی است. سپس توان اکولوژیکی استان در سه حوزه توسعه سکونتگاهی، گردشگری و صنعت مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین منظور با استفاده از لایههای اطلاعاتی و در محیط نرمافزار GIS عوامل مؤثر در ارزیابی توان اکولوژیکی تعیین، وزندهی، ارزشگذاری و لایههای حاصل از آنها ترسیم شد و در نهایت اقدام به تهیه نقشه توان اکولوژیکی برای سه کاربری مذکور گردید. با نگاهی اجمالی به نتایج تحقیق میتوان به تفاوت در توان اکولوژیکی شهرستانهای استان و همچنین تفاوت در سه مؤلفه در هر شهرستان پیبرد. با توجه به نتایج خروجی، در زمینه توان اکولوژیک توسعه سکونتگاهی؛ شهرستانهای پلدشت، ماکو، بوکان بیشترین توان و شهرستانهای سردشت، چالدران و تکاب کمترین توان را دارند. در زمینه گردشگری شهرستانهای پلدشت، سردشت و شاهیندژ به ترتیب بیشترین توان و شهرستانهای سلماس، پیرانشهر و اشنویه کمترین توان را دارند. در زمینه توان توسعه صنعت شهرستانهای شوط، بوکان و میاندوآب بالاترین ظرفیت و شهرستانهای سردشت، اشنویه و چالدران پایینترین ظرفیت را به خود اختصاص دادهاند.
مقاله پژوهشی
اکرم کریمخانی؛ محمد حسین سرائی
چکیده
رشد و گسترش روزافزون شهرها تحت تاثیر رشد جمعیت و میزان مهاجرت، موجب ساخت و سازهای بدون برنامه و تغییرات زیاد در ساختار فضایی، به خصوص توسعه فیزیکی شهرها در مکانهای نامساعد شده است که هدایت و ساماندهی اساسی را میطلبد. در پژوهش توصیفی _ تحلیلی حاضر، با استفاده ازروشFuzzy ANP به ارزیابی توسعه و هدایت رشد شهر یزد پرداخته شده و با روش ...
بیشتر
رشد و گسترش روزافزون شهرها تحت تاثیر رشد جمعیت و میزان مهاجرت، موجب ساخت و سازهای بدون برنامه و تغییرات زیاد در ساختار فضایی، به خصوص توسعه فیزیکی شهرها در مکانهای نامساعد شده است که هدایت و ساماندهی اساسی را میطلبد. در پژوهش توصیفی _ تحلیلی حاضر، با استفاده ازروشFuzzy ANP به ارزیابی توسعه و هدایت رشد شهر یزد پرداخته شده و با روش همپوشانی وزندار در محیط سیستماطلاعاتجغرافیایی، تحلیل الگوی توسعه و هدایت رشد شهری صورت پذیرفته است. برای تحلیل عوامل مؤثر در الگوی توسعه و رشد منطقه شهری ابتدا 7 معیار اصلی (محیطی، اقتصادی، جمعیتی، بازار زمین و مسکن، فضایی _کالبدی، طرحها و سیاستهای دولت، دسترسی به خدمات عمومی) با 32 زیر معیار با بررسی منابع داخلی و خارجی برای منطقه شهری یزد تعیین گردید. سپس پرسشنامههایی توسط 20 نفر از مسئولین سازمانهای مربوطه تکمیل شد. با استفاده از مدل Fuzzy ANP ضریب اهمیت هر یک از شاخصها بهدستآمد و مهمترین عامل در الگوی توسعه مناطق شهری تعیین گردید. نتایج حاکی از آن است که معیارهای فضایی _کالبدی با میزان 170/0، و جمعیتی با میزان 158/0 بیشترین و معیارهای اقتصادی با 052/0 و طرح و سیاستهای دولت با 035/0 کمترین تاثیر را در رشد و توسعه شهر یزد دارند. از آنجا که منطقه یک در شمال شهر یزد به علت دارا بودن بافت فرسوده کمتر و منطقه 3 در جنوب به علت عدم وجود زمینهای کشاورزی، مستعد توسعه میباشند، میتوان این مناطق را جهت گسترش آتی شهر پیشنهاد داد.
مقاله پژوهشی
مژگان آراسته؛ امیر باغبان؛ ساجده باغبان
چکیده
امروزه نظریههای مدیریت سوانح به دنبال ایجاد جوامع تابآور در برابر مخاطرات طبیعی میباشند و ضرورت توجه به رویکرد آیندهپژوهی و نقش و جایگاه آن در ارتقاء تابآوری از اهمیت بسیاری برخوردار است. پژوهش حاضر با بهرهگیری از رویکرد آیندهنگاری به شناسایی وضعیت سیستم تابآوری کلانشهر مشهد پرداخته است. بدین منظور از مطالعات توصیفی- ...
بیشتر
امروزه نظریههای مدیریت سوانح به دنبال ایجاد جوامع تابآور در برابر مخاطرات طبیعی میباشند و ضرورت توجه به رویکرد آیندهپژوهی و نقش و جایگاه آن در ارتقاء تابآوری از اهمیت بسیاری برخوردار است. پژوهش حاضر با بهرهگیری از رویکرد آیندهنگاری به شناسایی وضعیت سیستم تابآوری کلانشهر مشهد پرداخته است. بدین منظور از مطالعات توصیفی- تحلیلی، اسنادی و پرسشنامه و تحلیلهای نرمافزاری استفاده گردید. بر اساس مطالعات صورت گرفته 31 متغیر اولیه تأثیرگذار بر تابآوری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، ساختاری- کالبدی و محیطزیستی انتخاب شده و در نهایت بر مبنای نظرات 30 کارشناس، شش متغیر کلیدی حاشیهنشینی، مهاجرت، تراکم جمعیت و درصد شهرنشینی از گروه شاخص اجتماعی و متغیرهای سطح درآمد و قیمت مسکن از گروه شاخص اقتصادی در ماتریس اثرات متقاطع نرمافزار Micmac شناسایی شد. در ادامه، پس از تعریف وضعیتهای مطلوب، میانه و فاجعه برای هریک از متغیرهای کلیدی و ارزیابی هر یک از این وضعیتها بر یکدیگر توسط متخصصان، با استفاده از نرمافزار Scenario Wizard به تحلیل الگوهای پیشروی کلانشهر مشهد پرداخته شد. نتایج حاصل از این تحلیل منجر به ارائه و پیشنهاد یک سناریوی مطلوب و یک سناریوی فاجعه برای آیندة تابآوری کلانشهر مشهد شده است. در صورت ایجاد و تأمین زیرساختهای اجتماعی، اقتصادی، ساختاری_کالبدی و محیطزیستی و برنامهریزیهای استراتژیک و آیندهنگرانه در عرصة تابآوری در سطوح مختلف برنامهریزی شهری، سناریوی مطلوب برای آینده کلانشهر مشهد دنبال خواهد شد. در غیر اینصورت در بلندمدت با تخریب و عدم تأمین زیرساختهای ضروری، تحقق سناریوی فاجعه و تخریب عناصر تابآوری در کلانشهر مشهد سرعت میگیرد.
مقاله پژوهشی
مهسا گلابی دزفولی؛ حمید ماجدی؛ اسفندیار زبردست؛ سید مجید مفیدی شمیرانی
چکیده
در سال 2018، حدود پنجاه و پنج درصد جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی میکرده و پیشبینی میشد تا سال 2050، به شصت و هشت درصد افزایش یابد. افزایش روزافزون جمعیت شهرها، استفاده بهینه از محلات شهری جهت اسکان جمعیت را مورد تأکید قرار میدهد. مورفولوژی شهری از موضوعاتی است که با جمعیتپذیری محلات مرتبط است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی شاخصهای ...
بیشتر
در سال 2018، حدود پنجاه و پنج درصد جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی میکرده و پیشبینی میشد تا سال 2050، به شصت و هشت درصد افزایش یابد. افزایش روزافزون جمعیت شهرها، استفاده بهینه از محلات شهری جهت اسکان جمعیت را مورد تأکید قرار میدهد. مورفولوژی شهری از موضوعاتی است که با جمعیتپذیری محلات مرتبط است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی شاخصهای مورفولوژی در مقیاس میانی و تبیین رابطه میان مورفولوژی محلات مسکونی و جمعیت ساکن در آنان است. در این مقاله ابتدا بر اساس رویکرد درونی– شناختی نظرات اندیشمندان حوزه مورفولوژی مورد بررسی قرار گرفته و معیارهای «تنوع کاربری»، «الگوی شبکه معابر»، «فشردگی»و «الگوی شبکه حملونقل عمومی» در 9 شاخص در مقیاس محلی شناسایی شد. سپس شاخصها به روش چیدمان فضا و تحلیل شبکه به وسیله نرمافزارهای Depthmap10 و GIS در 12محله شهر تهران سنجش گردید. در گام بعدی، ابتدا نرمال بودن دادهها به روش آزمون«کولموگروف-اسمیرنوف» بررسی و به روش همبستگی دوسویه پیرسون و به کمک نرم افزار SPSS16، همبستگی متغیرهای مورفولوژی با شاخص جمعیت محلات مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد شاخص همپیوندی با شدت 724/0 دارای بیشترین همبستگی و دسترسی به حملونقل عمومی با شدت 578/0 دارای کمترین همبستگی با شاخص جمعیت میباشد. بررسی شدت همبستگیها، فرصت اولویتبندی مناسبتر جهت مداخله در بافت موجود محلات با هدف اسکان جمعیت را فراهم می نماید. با نگاه کاربردی از نتایج حاصل میتوان در زمینه معیارهای ارزش گذاری گزینههای طراحی محلات مسکونی، انتخاب شبکه معابر و سنجش کمی و کیفی طرحهای آماده سازی در راستای اسکان جمعیت بیشتر و تدوین ضوابط طرحهای تفصیلی استفاده نمود.
مقاله پژوهشی
حسن علیزاده؛ محمد خلج
چکیده
در این پژوهش برای تحلیل خطر زمینلرزه شهر اصفهان، مطالعات لرزه زمینساخت و مطالعات مخاطرات لرزهای انجام شده است. در مطالعات لرزه زمینساخت و مخاطرات لرزهای هر منطقه لازم است گسلهای فعال آن منطقه به شعاع حدود 300 کیلومتر مورد بررسی قرار بگیرند، لذا در این تحقیق، گسلهای فعال استان اصفهان هم مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه ...
بیشتر
در این پژوهش برای تحلیل خطر زمینلرزه شهر اصفهان، مطالعات لرزه زمینساخت و مطالعات مخاطرات لرزهای انجام شده است. در مطالعات لرزه زمینساخت و مخاطرات لرزهای هر منطقه لازم است گسلهای فعال آن منطقه به شعاع حدود 300 کیلومتر مورد بررسی قرار بگیرند، لذا در این تحقیق، گسلهای فعال استان اصفهان هم مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به نتایج به دستآمده روند تنش شمالی– جنوبی استان اصفهان در اثر فعالیت گسلهای راستالغز و روند تنش شمالغرب– جنوبشرق حاکی از فعالیت دوباره گسلهای پیسنگی میباشد. قسمتهای جنوبی استان شامل گسلهای کلاهقاضی و گسل پیربکران و بخشی از گسل خوانسار و همچنین محدوده گسل نجفآباد در شمالغرب و قسمتی از گسل بهارستان و دهق بیشترین فعالیت را در منطقه نشان میدهند. بخشهای جنوب، جنوبشرق و جنوبغرب استان اصفهان، نسبت به سایر قسمتهای استان فعالیت متوسطی دارند. بر اساس این تحقیق، شهر اصفهان و به ویژه مناطق شمالی آن از لحاظ خطر زمینلرزه در محدوده کمخطر و کمفعالیت قرار گرفته است، ولی بخشهای جنوبی شهر اصفهان به دلیل تراکم گسلهای شناسایی شده، در محدوده خطرمتوسط لرزهای قرار میگیرد. بنابراین با توجه به ویژگیهای لرزهخیزی منطقه و توان لرزهزایی گسلهای فعال، باید در سیاستگزاریها و برنامهریزیهای شهری و یا توسعه شهر، نسبت به مقاومسازی ساختمانها و سازهها اقدامات لازم صورت گیرد.
مقاله پژوهشی
سید محمد شبیری
چکیده
بحرانهای طبیعی که بدنبال یک سانحه طبیعی میتواند بوجود آید قادر است با تلفات جانی و خسارات مالی و زیستمحیطی شدیدی همراه باشد. لذا ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از داﻧﺶ، ﻋﻘﻞ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰی و ﺑﻮﯾﮋه ﺑﺎ اﺗﮑﺎ ﺑﻪ داﻧﺶ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺑﺤﺮان ﻣﯽﺗﻮان ﺧﺴﺎرتﻫﺎی اﺣﺘﻤﺎﻟﯽ را به ﺣﺪاﻗﻞ ﻣﻤﮑﻦ رﺳﺎﻧﺪ. برای بهره- گیری از دانش مدیریت بحران، ...
بیشتر
بحرانهای طبیعی که بدنبال یک سانحه طبیعی میتواند بوجود آید قادر است با تلفات جانی و خسارات مالی و زیستمحیطی شدیدی همراه باشد. لذا ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از داﻧﺶ، ﻋﻘﻞ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰی و ﺑﻮﯾﮋه ﺑﺎ اﺗﮑﺎ ﺑﻪ داﻧﺶ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺑﺤﺮان ﻣﯽﺗﻮان ﺧﺴﺎرتﻫﺎی اﺣﺘﻤﺎﻟﯽ را به ﺣﺪاﻗﻞ ﻣﻤﮑﻦ رﺳﺎﻧﺪ. برای بهره- گیری از دانش مدیریت بحران، نقش آموزش برای شناسایی مسائل زیستمحیطی و پیبردن به راه حلهای مناسب برای آنها، بسیار پررنگ بوده و برای دستیابی به پیشرفت پایدار و افزایش ظرفیت افراد، در پوششدهی این مسائل بسیار مؤثر است. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش در چگونگی مواجهه با بحرانهای زیستمحیطی است، که از نظر هدف کاربردی و روش نیمهتجربی با رویکرد پیمایشی است. جامعه آماری کارشناسان سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران است. برای بدست آوردن یافتههای پژوهش از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، شاپیرو– ویلک و آزمون t استفاده شد. نتایج پژوهش نشان میدهد آموزش در کلیه مراحل مدیریت بحران، با پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی در ارتقاء دانش و مهارتآموزی رابطه معناداری دارد. بنابراین، یافتهها بر این واقعیت دلالت دارد که بکارگیری مناسبترین شیوه آموزشی جهت تغییر رفتار نیروی انسانی در ارتقاء سطح دانش، آگاهی و مهارتآموزی آنان درباره خطرات و عوامل بالقوه آسیبرسان محیطزیست به عنوان عامل کلیدی در تحقق مقابله با بحرانهای محیطزیستی است.
مقاله پژوهشی
حیدر لطفی
چکیده
چینش فضای کالبدی شهر بر مکان زندگی شهروندان تأثیر فراوانی دارد. عواملی نظیر شکاف عمیق میان بافتهای سنتی و مدرن، فراموش کردن و به حاشیه راندن بخشی از شهر در روند توسعه، بیبرنامگی، توسعه بیرویه، و بحران مهاجرت موجب شده کیفیت کالبدی کنونی، نیازهای ساکنان را برآورده نکند و زمینه را برای وقوع بسیاری از جرائم در شهر فراهم کند. شهر ...
بیشتر
چینش فضای کالبدی شهر بر مکان زندگی شهروندان تأثیر فراوانی دارد. عواملی نظیر شکاف عمیق میان بافتهای سنتی و مدرن، فراموش کردن و به حاشیه راندن بخشی از شهر در روند توسعه، بیبرنامگی، توسعه بیرویه، و بحران مهاجرت موجب شده کیفیت کالبدی کنونی، نیازهای ساکنان را برآورده نکند و زمینه را برای وقوع بسیاری از جرائم در شهر فراهم کند. شهر ارومیه هم یک مثال در این زمینه است. از اینرو، هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر وقوع جرم درگیری در شهر ارومیه است، پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر شیوه انجام تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی میباشد و گردآوری دادهها پژوهشی، اسنادی و میدانی است. برای تحلیل دادههای جمعآوری شده، از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و نرمافزارهای SPSS و Expert Choice کمک گرفته شد. نتایج حاصل از سنجش ارتباط متغیرها بیانگر این است که از منظر مؤلفههای مدل تحلیل محیطی-کالبدی جرم (شامل اصل تقویت نظارت طبیعی با 4 سنجه، اصل قابلیت کنترل دسترسیها با 3 سنجه، اصل تقویت قلمروهای طبیعی با 5 سنجه، اصل حفظ و نگهداری از محیط با یک سنجه و اصل حمایت از فعالیتهای اجتماعی سالم با 2 سنجه)، شهر ارومیه دارای نقاط بالقوه بسیاری برای وقوع جرم است. در مجموع، بر اساس سنجههای رهیافت تحلیل کالبدی-محیطی جرم بیشتر این نقاط بالقوه برای وقوع جرم در حاشیه شهر ارومیه قرار دارند.