عباس سعیدی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1394، صفحه 11-20
چکیده
توسعة پایدار روستایی فرایندی است که ارتقای همهجانبة زندگی روستایی را از طریق زمینهسازی و ترغیب فعالیتهای همساز با قابلیتها و تنگناهای محیط (به مفهوم عام آن) مورد تأکید قرار میدهد. بر این بنیاد، توسعة پایدار روستایی جنبههای گوناگونی را شامل است، اما زمینهسازیهای ساختاری در چهار جنبة عام میتواند به کارکرد مناسب این ...
بیشتر
توسعة پایدار روستایی فرایندی است که ارتقای همهجانبة زندگی روستایی را از طریق زمینهسازی و ترغیب فعالیتهای همساز با قابلیتها و تنگناهای محیط (به مفهوم عام آن) مورد تأکید قرار میدهد. بر این بنیاد، توسعة پایدار روستایی جنبههای گوناگونی را شامل است، اما زمینهسازیهای ساختاری در چهار جنبة عام میتواند به کارکرد مناسب این فرایند بیانجامد. این جنبهها عبارتند از: محیطی ـ اکولوژیک، اجتماعی ـ فرهنگی، اقتصادی ـ سیاسی و کالبدی ـ فضایی. یکپارچگی فضایی در قالب رویکرد نظاموار، سکونتگاههای روستایی را در مقیاسهای گوناگون نقطهای، محلی، ناحیهای و منطقهای و ملی، و البته همه جا بهعنوان نظامهای باز، مورد توجه قرار میدهد. بدینسان، هر سکونتگاه روستایی نه تنها بهلحاظ کنش و واکنشهای بین اجزا و نیروهای مختلف درونی خود، بلکه از نظر تعامل با دیگر نظامهای سکونتگاهی (دیگر سکونتگاهها، اعم از روستایی و شهری) نیز پیوسته در روندی پویا قرار دارد. در این بین، آنچه که اهمیتی تعیینکننده دارد، امکانات و قابلیتهای محیط نظام است که بهصورت امکانِ برپایی رابطة تعاملی با سیاستگذاریها، برنامهریزیها و تخصیص اعتبارات و مانند آن تجلی مییابد. از سوی دیگر، با عنایت به رویکردهای نوین در جغرافیای کاربردی و توجه به نقش جوامع در ایجاد فضاهای گوناگون، بسیاری از اهداف برنامهریزی فضایی و ابعاد پایداری در پیوندی تنگاتنگ مورد توجه قرار دارند. این مقاله کوشش دارد تا نشان دهد، هرگونه پایداری در روند توسعة روستایی، مستلزم نگرشی یکپارچه در قالب پارادایم فضایی است و این مهم میسر نخواهد شد، مگر با رویکردی مبتنی بر شبکههای منطقهای در قالب پویش ساختاری ـ کارکردی.
احمد پوراحمد؛ علیرضا گروسی؛ ابوالفضل نوری
دوره 2، شماره 4 ، دی 1394، صفحه 21-33
چکیده
مقوله مسکن، امروزه نه تنها بهعنوان یک سرپناه، بلکه بهعنوان هویت، امنیت و منبع سرمایه در بین ساکنان یک شهر مطرح است. فقدان منابع کافی، ضعف مدیریت اقتصادی، نداشتن برنامهریزی جامع مسکن و سایر نارساییهایی که در زیرساختهای اقتصادی وجود دارد از یکسو و افزایش جمعیت شهرنشین از سویی دیگر تامین سرپناه در کشورهای در حال توسعه ...
بیشتر
مقوله مسکن، امروزه نه تنها بهعنوان یک سرپناه، بلکه بهعنوان هویت، امنیت و منبع سرمایه در بین ساکنان یک شهر مطرح است. فقدان منابع کافی، ضعف مدیریت اقتصادی، نداشتن برنامهریزی جامع مسکن و سایر نارساییهایی که در زیرساختهای اقتصادی وجود دارد از یکسو و افزایش جمعیت شهرنشین از سویی دیگر تامین سرپناه در کشورهای در حال توسعه را بهشکلی پیچیده و چند بُعدی درآوردهاست. برای دستیابی به برنامهریزی مطلوب مسکن باید تمام جوانب وضع موجود مسکن و تسهیلات مربوط را مورد بررسی و تجزیهوتحلیل قرار داد. شناسایی و تطبیق شاخصهای مسکن موجود با شاخصهای مسکن در شهر سالم در جهت تحقق سکونتگاه مطلوب امری مهم در توسعه مطلوب شهری بهشمار میآید. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و روش آن تحلیلی ـ توصیفی است و دادهها و اطلاعات موجود در آن از سرشماریهای موجود و دادههای مرکز آمار در سال 1390 استخراج شده است. در این مقاله، سعی شده است تا به این پرسش که "وضعیت موجود مسکن در شهرستان نظرآباد به لحاظ شاخصهای کمی و کیفی چگونه است؟" پاسخ دادهشود و یک مقایسهای تطبیقی با شاخصهای مسکن در سطح استان البرز و متوسط کشوری و شاخصهای مسکن در شهر سالم انجام شود. با توجه به نتایج حاصل از ارزیابی و مقایسه شاخصها کمّی و کیفی مسکن، وضعیت شاخصهای مسکن شهرستان نظرآباد در حالت کلی نسبت به شاخصهای مسکن استان، کشور و شهر سالم مطلوب و مثبت ارزیابی میشوند.
محمدرضا رضوانی؛ یعقوب اسفرم؛ سیدرضا حسینی کهنوج
دوره 2، شماره 4 ، دی 1394، صفحه 34-49
چکیده
مسکن بهعنوان یک نیاز اساسی و بهعنوان نمودی از ایفای نقشهای اساسی انسان، پدیدهای جغرافیایی بوده و نقش مهمی نیز در توسعه جوامع انسانی دارد. هدف اصلی این پژوهش، سنجش و تحلیل فضایی شاخصهای توسعه مسکن در سطح روستاهای استان آذربایجان غربی است. پژوهش حاضر، از نوع کاربردی و روش انجام آن ترکیبی از روشهای توصیفی ـ تحلیلی است. ...
بیشتر
مسکن بهعنوان یک نیاز اساسی و بهعنوان نمودی از ایفای نقشهای اساسی انسان، پدیدهای جغرافیایی بوده و نقش مهمی نیز در توسعه جوامع انسانی دارد. هدف اصلی این پژوهش، سنجش و تحلیل فضایی شاخصهای توسعه مسکن در سطح روستاهای استان آذربایجان غربی است. پژوهش حاضر، از نوع کاربردی و روش انجام آن ترکیبی از روشهای توصیفی ـ تحلیلی است. در این راستا از 36شاخص در ابعاد زیربنایی و رفاهی، استحکام و سازه، بهداشتی و امکانات و تسهیلات استفاده شده است برای گردآوری دادهها از روش کتابخانهای و اسنادی استفاده شدهاست. همچنین با استفاده از نظرات کارشناسان، به انتخاب و وزندهی شاخصها اقدام شد. برای تحلیل و رتبهبندی شاخصها و دادهها از مدلهای تصمیمگیری چند معیار شامل تاپسیس (TOPSIS)، ویکور (VIKOR) و توسعۀ انسانی (HDI) و برای رسیدن به یک نتیجه واحد در تحلیل دادهها، از تکنیک ادغام (میانگین وزنها، روش بردا و کپ لند) استفاده شدهاست. تجزیه و تحلیل شاخصها بیانگر آن است که روستاهای دو شهرستان ماکو و چالدران تقریباً در همه مدلهای مورد استفاده در تحلیل دادهها، بهطور نسبی بالاترین سطح توسعه و در مقابل روستاهای دو شهرستان نقده و میاندوآب پایینترین سطح توسعه مسکن روستایی را دارند. همچنین نتایج بهدستآمده براساس مدل ادغام، ضرورت توجه به مقوله عدالت فضایی در توسعه مسکن روستایی را نشان میدهد که میتواند راهگشای برنامهریزان جهت تقویت سطح توسعه، کاهش نابرابریها، رضایت روستاییان از وضعیت مسکن و در نهایت موجب توسعه محلی شود.
مهدی چراغی؛ زهرا ملک جعفریان؛ جواد عباسی؛ سیدعلی بدری
دوره 2، شماره 4 ، دی 1394، صفحه 50-59
چکیده
در فرآیند تغییر الگوی زندگی جوامع روستایی متأثر از گسترش شهرنشینی در دهههای اخیر و تغییر در نوع و دامنه روابط متقابل شهر و روستا در ایران، دورنمای عظیمی از تحولات وسیع در نحوه زندگی، مناسبات اجتماعی و اقتصادی روستاییان همراه با احساس نیاز به تأمین مفهوم سرزندگی در جوامع روستایی البته با ماهیتی متفاوت در مقایسه با یک سکونتگاه شهری، ...
بیشتر
در فرآیند تغییر الگوی زندگی جوامع روستایی متأثر از گسترش شهرنشینی در دهههای اخیر و تغییر در نوع و دامنه روابط متقابل شهر و روستا در ایران، دورنمای عظیمی از تحولات وسیع در نحوه زندگی، مناسبات اجتماعی و اقتصادی روستاییان همراه با احساس نیاز به تأمین مفهوم سرزندگی در جوامع روستایی البته با ماهیتی متفاوت در مقایسه با یک سکونتگاه شهری، در جریان است. از اینرو تحقیق حاضر به بررسی اثربخشی طرح هادی روستایی در آفرینش سکونتگاههای روستایی سرزنده مطابق با خواستهها و نیازهای واقعی ساکنان این جوامع پرداختهاست. این پژوهش، از نوع کاربردی و روش آن توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق سه روستای دارای طرح هادی و سه روستای فاقد طرح هادی، واقع در دهستان غنی بیگلو در شهرستان زنجان را تشکیل میدهند. روش گرداوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای و میدانی و روش تجزیهوتحلیل آنها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفتهاست. نتایج تحقیق نشان میدهد، اجرای طرح هادی به بهبود و ایجاد پیشرفت کمّی و کیفی مؤلفههای سرزندگی بهویژه وضعیت کالبدی روستاهای مورد مطالعه انجامیدهاست.
تیمور آمار
دوره 2، شماره 4 ، دی 1394، صفحه 60-72
چکیده
تحولات منجر به چالشهای عمده توسعه پایدار روستایی در ایران را میتوان در پنج عامل چالشهای اقتصادی، مدیریتی و برنامهریزی، محیطی، اجتماعی و فیزیکی ـ کالبدی طبقهبندی کرد. تحولات کالبدی جامعه روستایی کشور و از جمله استان گیلان را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد. بخشی از تحولات تحت تأثیر برنامههای دولت (بهویژه تهیه ...
بیشتر
تحولات منجر به چالشهای عمده توسعه پایدار روستایی در ایران را میتوان در پنج عامل چالشهای اقتصادی، مدیریتی و برنامهریزی، محیطی، اجتماعی و فیزیکی ـ کالبدی طبقهبندی کرد. تحولات کالبدی جامعه روستایی کشور و از جمله استان گیلان را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد. بخشی از تحولات تحت تأثیر برنامههای دولت (بهویژه تهیه و اجرای طرحهای کالبدی) قرار گرفتهاست و بخشی دیگر نیز بهصورت ارگانیک و در طی زمان رخ دادهاست. به همین منوال، در کارکرد سکونتگاههای روستایی نیز تغییرات گستردهای بهوجود آمدهاست. تحول در نظام کشاورزی، روابط بین سکونتگاهی، مناسبات شهر و روستا و تغییر در شکل و الگوی مسکن از جمله این تغییرات است. نکته حائز اهمیت در این تحولات تأثیرپذیری آنها از شرایط جغرافیایی است (که در وجه عینی فضا قابل مشاهده و تأمل است). این مقاله، که با استفاده از روش تحقیق کیفی به انجام رسیده است، این سؤال اساسی را محور بحث خود قرار داده که «تحولات کالبدی سکونتگاههای روستایی استان، با چه نوع چالشهایی در راه توسعه پایدار روبهرو است و بر مبنای این تحولات چه الویتهای راهبردی برای توسعه کالبدی روستاهای استان وجود دارد؟ نتیجه این بررسی نشان داد که کاهش 30درصدی اراضی کشاورزی و افزایش40درصد نقاط شهری در طی سیسال اخیر، آسیبپذیری در برابر حوادث طبیعی، تغییر در کارکرد سکونتگاههای روستایی و ضعف در وابستگی کارکردی از عمدهترین چالشهای کالبدی استان است. با وجود تلاش قابلتوجهی که در سه دهه اخیر برای تحقق توسعه کالبدی در نواحی روستایی انجام گرفته است، فقدان برنامهریزی استراتژیک مانع تدوین الگوی مناسب توسعه کالبدی در این استان بودهاست.
حمید جلالیان؛ پرویز ضیائیان؛ پرستو دارویی؛ خدیجه کریمی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1394، صفحه 73-98
چکیده
گسترش شتابان شهرها و رشد فیزیکی ناموزون آنها، که اصطلاحاً "خزش شهری" نامیده میشود، موجب خورنـدگی روسـتاها و اراضـی پیرامونی آنها، تبدیل بیرویه اراضی کشاورزی و تخریب منابع محیطزیست گردیده است. این وضعیت در کلانشهرهای منطقهای نمود گستردهتری داشتهاست. دو شهر ارومیه و اصفهان بهعنوان دو کلانشهر منطقهای و ...
بیشتر
گسترش شتابان شهرها و رشد فیزیکی ناموزون آنها، که اصطلاحاً "خزش شهری" نامیده میشود، موجب خورنـدگی روسـتاها و اراضـی پیرامونی آنها، تبدیل بیرویه اراضی کشاورزی و تخریب منابع محیطزیست گردیده است. این وضعیت در کلانشهرهای منطقهای نمود گستردهتری داشتهاست. دو شهر ارومیه و اصفهان بهعنوان دو کلانشهر منطقهای و با محیط طبیعی و ساختار اقتصادی متفاوت، از شهرهای پراهمیتی هستند که در سالهای اخیر با گسترش شتابزدهای همراه بودهاند. این مقاله با نگرش توصیفی ـ تحلیلی به گسترش کالبدی این دو کلانشهر و تاثیر آن بر اراضی پیرامون آنها پرداخته است. دادههای تحقیق با استفاده از مطالعه کتابخانهای ـ اسنادی و همچنین با استفاده از دادههای دورکاوی و تصاویر ماهوارهای لندست 7 سال 2001 و لندست 8 سال 2013، استخراج گردید. مقایسه تصاویر ماهوارهای و همچنین اطلاعات برگرفته از مرکز آمار ایران نشان میدهد که شهرهای ارومیه و اصفهان به صورت گستردهای با افزایش جمعیت و تغییر کاربری اراضیِ واقعشده در حریم، به خزش خود ادامه میدهند. نتایج حاصل از روش هلدرن و بررسی رشد بدقواره شهری در این دو شهر در طی سالهای1390ـ1335 نشان میدهد که گسترش فیزیکی این شهرها، به ویژه در ارومیه، بیش از نیاز واقعی جمعیت آن بوده و در نتیجه، روند تبدیل زمینهای کشاورزی و روستایی پیرامون آنها به ویژه در ارومیه با شدت ادامه یافته است. رشد جمعیت اصفهان در تمام دورهها تقریباً از الگوی ثابتی پیروی کرده ولی ارومیه در پایان دهه 1350 و با شروع جنگ ایران و عراق، با شتاب رشد جمعیت روبهرو شده است. در تغییر کاربری اراضی کشاورزی پیرامون شهر ارومیه میتوان به ناکارامدی طرحهای تفضیلی شهر و تفاوت ارزش اراضی شهری با اراضی کشاورزی و همچنین سود پایین کشاورزی و آسیبپذیری باغداری اشاره نمود. صنعتیشدن شهر اصفهان و ایجاد شهرکهای مسکونی و مراکز اداری و دانشگاهی در پیرامون شهر اصفهان منجر به افزایش مهاجرت از روستاها، شهرها و استانهای همجوار به این کلانشهر شده است و به دنبال آن جمعیت و نیاز به اراضی شهری، تغییر کاربری اراضی زراعی و آیش اطراف شهر و نهایتاً شکنندگی و ناپایداری منابع محیط زیست صورت گرفته است.
حسن دارابی؛ سجاد سورتیجی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1394، صفحه 99-112
چکیده
ارزیابی استراتژیک، روشی برای بهبود در فرایند تصمیمگیریها، سیاستگذاری و در نهایت برنامهریزی است. روش ارزیابی تناسب کاربری اراضی از جمله روشهایی است که برای ارزیابی استراتژیک محیط بهکار گرفته میشود. با توجه به منطق حاکم بر این روش قابلیتهای مناسبی در ارزیابی استراتژیک ارائه میسازد. این روش، نشان میدهد که برنامهریزی ...
بیشتر
ارزیابی استراتژیک، روشی برای بهبود در فرایند تصمیمگیریها، سیاستگذاری و در نهایت برنامهریزی است. روش ارزیابی تناسب کاربری اراضی از جمله روشهایی است که برای ارزیابی استراتژیک محیط بهکار گرفته میشود. با توجه به منطق حاکم بر این روش قابلیتهای مناسبی در ارزیابی استراتژیک ارائه میسازد. این روش، نشان میدهد که برنامهریزی انجام شده تا چه میزان بهسمت اهداف استراتژیک گام برداشتهاست. بر این مبنا، تحقیق حاضر در پی استفاده از شاخص تناسب کاربری اراضی در منطقه یک تهران است. این امر، با دو هدف انجام شده است: اول اینکه برنامه پیشنهادی نسبت به وضعیت موجود تا چه میزان بهبود یافتهاست. دوم اینکه آیا این روش پاسخگوی اهداف تعیینشده است. نتایج نشان میدهد این روش قابلیت ارائه پاسخ مناسب به اهداف را دارد. ضمن اینکه بررسی انجام شده نیز نشان از بهبود نسبی در برنامه پیشنهادی در منطقه یک کلانشهر تهران را دارد. این بهبود به کاهش ناسازگاریها و افزایش سازگاری نسبی کاربری اراضی منجر میشود. این نتایج نشان میدهد اگر در بخشهای مختلف دقت بیشتری بهعمل آید امکان بهبود بیشتری در شاخص حاصل شده و در نتیجه شرایط برای پایداری بیشتر توسعه شهری فراهم خواهدشد.
شهرام امیرانتخابی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1394، صفحه 113-122
چکیده
تحولات کالبدی ـ فضایی دو دهه اخیر، در بسیاری از روستاهای نواحی خزری در حال گسترش است. این روند در سکونتگاههایی که جاذبههای طبیعی، بهویژه ساحل، دارند، با رواج پدیده خانه دوم، توسعه یافتهاست. منافع چشمگیر تبدیل اراضی زراعی و باغی به قطعات مسکونی، کشاورزان را از ادامه فعالیت زراعی رویگردان نمودهاست. یکی ...
بیشتر
تحولات کالبدی ـ فضایی دو دهه اخیر، در بسیاری از روستاهای نواحی خزری در حال گسترش است. این روند در سکونتگاههایی که جاذبههای طبیعی، بهویژه ساحل، دارند، با رواج پدیده خانه دوم، توسعه یافتهاست. منافع چشمگیر تبدیل اراضی زراعی و باغی به قطعات مسکونی، کشاورزان را از ادامه فعالیت زراعی رویگردان نمودهاست. یکی از مهمترین حوزههای روستایی گیلان که متأثر از این پدیده است، در روستاهای ساحلی محدوده حسنرود ـ زیباکنار واقع است. در این پژوهش، از طریق مطالعه اسنادی و تطبیقی طرحهای هادی اول و دوم روستاهای حوزه زیباکنار تغییرات و تحولات کالبدی و فضایی این روستاها طی دو دهه مورد بررسی قرار گرفتهاست. برای درک انگیزههای اجتماعی ـ اقتصادی این تحول فضایی از پژوهش میدانی با استفاده از پرسشنامه استفاده شدهاست که نتیجه آن گرایش روزافزون ساکنین روستاها به تغییر کاربری اراضی زراعی و تبدیل آنها به قطعات قابل فروش زمین برای احداث خانههای دوم بود. این فرایند، ضمن تغییر بافت اجتماعی ـ فرهنگی روستاهای ناحیه، به تغییر چشمانداز روستایی، تحول بافت کالبدی و تغییر ساختاری ـ کارکردی روستاها انجامیدهاست.
مقاله پژوهشی
کاووس علی نژاد طیبی؛ حسن حسینی امینی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1394، صفحه 123-125
چکیده
اﻣﺮوزه ﺷـﻬﺮﻫﺎ ﺑـﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﺑﻪ ﻗﺮارداﺷـﺘﻦ ﺑﺴـﻴﺎری از ﻛﺎرﺑﺮی ﻫـﺎی ﺣﻴﺎﺗـﻲ، ﺣﺴـﺎس و ﻣﻬـﻢ ﻧﻈﺎﻣـﻲ و ﻏﻴﺮﻧﻈﺎﻣـﻲ، از اﻫﻤﻴــﺖ ﺑﺴــﻴﺎری ﺑﺮﺧــﻮردار ﻣـﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻟـﺬا ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳـﺰی و اﻗﺪام ﺟﻬـﺖ ﻛﺎﻫـﺶ ﺧﺴـﺎرات ﻣﺎﻟـﻲ، ﺟﺎﻧـﻲ، اﻳﺠـﺎد اﻳﻤﻨﻲ و ﭘﺎﻳـﺪاری ﻧﺴــﺒﻲ در زﻳﺮﺳــﺎﺧﺖ ...
بیشتر
اﻣﺮوزه ﺷـﻬﺮﻫﺎ ﺑـﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﺑﻪ ﻗﺮارداﺷـﺘﻦ ﺑﺴـﻴﺎری از ﻛﺎرﺑﺮی ﻫـﺎی ﺣﻴﺎﺗـﻲ، ﺣﺴـﺎس و ﻣﻬـﻢ ﻧﻈﺎﻣـﻲ و ﻏﻴﺮﻧﻈﺎﻣـﻲ، از اﻫﻤﻴــﺖ ﺑﺴــﻴﺎری ﺑﺮﺧــﻮردار ﻣـﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻟـﺬا ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳـﺰی و اﻗﺪام ﺟﻬـﺖ ﻛﺎﻫـﺶ ﺧﺴـﺎرات ﻣﺎﻟـﻲ، ﺟﺎﻧـﻲ، اﻳﺠـﺎد اﻳﻤﻨﻲ و ﭘﺎﻳـﺪاری ﻧﺴــﺒﻲ در زﻳﺮﺳــﺎﺧﺖ ﻫـﺎی ﻣﻬـﻢ ﺷــﻬﺮی از ﻣﻬﻤﺘﺮﻳــﻦ اﻗﺪاﻣـﺎت ﻣﺒﺤـﺚ ﻃﺮاﺣـﻲ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳـﺰی ﺷـﻬﺮی ﻣﻲ ﺑﺎﺷـﺪ. از اﻳﻦ رو ﻫﺪف از ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺣﺎﺿﺮ، ارزﻳﺎﺑﻲ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺷﻬﺮ ﻓﻴﺮوزآﺑﺎد از ﻣﻨﻈﺮ ﭘﺪاﻓﻨـﺪ ﻏﻴﺮﻋ ﺎﻣـﻞ و اراﺋـﻪ راﻫﻜﺎرﻫـﺎﻳﻲ ﺟﻬـﺖ اﻓـﺰاﻳﺶ ﭘﺎﻳـﺪاری دﻓـﺎﻋﻲ ﺷـﻬﺮ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻧﻴﺎزﻫﺎی اﻣﻨﻴﺘﻲ- دﻓﺎﻋﻲ و وﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎی ﺟﻐﺮاﻓﻴـﺎﻳﻲ آن ﻣـﻲ ﺑﺎﺷـﺪ. روش ﺗﺤﻘﻴـﻖ در ﭘـﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻮع ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ- ﺗﺤﻠﻴﻠﻲ اﺳﺖ. ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس، ﺑـﺎ ﺑﻬﺮه ﮔﻴﺮی از ﻣﺒﺎﻧﻲ ﻧﻈﺮﻳﻪ ای ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﻴﺮ ﻋﺎﻣﻞ و اﺳﺘﻔﺎده از ﻣـﺎﺗﺮﻳﺲ CARVER، ﻣﺮاﻛـﺰ و ﻛـﺎرﺑﺮی ﻫﺎی ﺣﻴﺎﺗﻲ، ﺣﺴﺎس و ﻣﻬﻢ ﺷﻬﺮ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ و ﻧﻬﺎﻳﺘﺎً از ﻃﺮﻳﻖ روش SWOT وﺿﻌﻴﺖ ﭘﺪاﻓﻨﺪی ﺷﻬﺮی ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ ﻛﻪ اﺻﻮل و ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﻴﺮﻋﺎﻣﻞ در ﻣﻜﺎﻧﻴـﺎﺑﻲ و ﺗﻤﺮﻛـﺰ اﻳـﻦ ﻛﺎرﺑﺮی ﻫﺎ در ﺷﻬﺮ ﻓﻴﺮوزآﺑﺎد رﻋﺎﻳـﺖ ﻧﺸـﺪه اﺳﺖ و ﺗﻤﺮﻛﺰﮔﺮاﻳﻲ در اﺳﺘﻘﺮار ﻣﺮاﻛﺰ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ، ﻋﺪم ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﺻﻮل آﻣﺎﻳﺸﻲ و دﻓﺎﻋﻲ، اﺳﺘﺘﺎر، اﺧﺘﻔـﺎء و ... از ﻧﻘـﺎط ﺿـﻌﻒ اﻳـﻦ ﺷﻬﺮ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻟﺬا ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﺻﻮل ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﻴﺮﻋﺎﻣﻞ در ﻣﻜﺎﻧﻴﺎﺑﻲ ﻣﺮاﻛﺰ و ﻛﺎرﺑﺮی ﻫﺎی اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ، ﺗﻤﺮﻛﺰ زداﻳﻲ از زﻳﺮﺳﺎﺧﺖﻫﺎ و ﻣﺮاﻛﺰ ﺣﻴﺎﺗﻲ، ﺣﺴﺎس و ﻣﻬﻢ ﺷﻬﺮ، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺪاری ﺷﻬﺮ در ﻃﺮح ﻫﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺷﻬﺮی و ﻧﻬﺎﻳﺘﺎً اﻳﺠـﺎد و ﺗﻮﺳـﻌﻪ فضای اﻣﻦ ﺷﻬﺮی از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ راﻫﺒﺮدﻫﺎ ﺑﺮای ارﺗﻘﺎی ﺳﻄﺢ ﭘﺎﻳﺪاری ﺷﻬﺮ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ.