مقاله پژوهشی
علی اکبر عنابستانی؛ مهدی جوانشیری؛ سودابه احمدی
چکیده
امنیت در محیطهای مسکونی روستایی از جمله عوامل انسانی و محیطی است که با تاثیرپذیری از برنامهریزی و طراحی این مجموعهها، کیفیت زندگی انسانها را ارتقاء میبخشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثرگذاری برنامهریزی کالبدی بر امنیت ساکنین روستاهای مورد مطالعه بهویژه امنیت اجتماعی روستاییان است. پژوهش حاضر، از حیث هدف «کاربردی» ...
بیشتر
امنیت در محیطهای مسکونی روستایی از جمله عوامل انسانی و محیطی است که با تاثیرپذیری از برنامهریزی و طراحی این مجموعهها، کیفیت زندگی انسانها را ارتقاء میبخشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثرگذاری برنامهریزی کالبدی بر امنیت ساکنین روستاهای مورد مطالعه بهویژه امنیت اجتماعی روستاییان است. پژوهش حاضر، از حیث هدف «کاربردی» و به لحاظ روش و ماهیت «توصیفی - تحلیلی» است. واحد تحلیل، خانوارهای روستایی واقع در 3 دهستان تبادکان، طوس و درزآب است که دارای طرح هادی است که از مجموع 2356 خانوار روستایی، حجم نمونهای با فرمول کوکران با خطای 075/0 درصد، تعداد 163 خانوار با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. سنجش میزان امنیت، توسط 13 شاخص امنیت اجتماعی و 11 شاخص برنامهریزی کالبدی صورت گرفته است. جهت تحلیل دادهها از آزمونهای آماری پیرسون، آزمون تی تک نمونهای، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که متغیر برنامهریزی کالبدی در سطح روستاهای نمونه با میانگین 06/2 در حد متوسط به پایین است که با توجه به نتایج آزمون Tتک نمونه ای شاخص کیفیت ساختمان با مقدار 8.15 در برنامهریزیهای کالبدی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. متغیر امنیت اجتماعی نیز با میانگین 42/3 وضعیت متوسطی در بین روستاهای موردمطالعه داشته است و شاخص امنیت فردی با میانگین 73/2 در پایینترین سطح قرار دارد. با توجه به نتایج همبستگی پیرسون مشخص شد بین برنامهریزی کالبدی و احساس امنیت اجتماعی رابطه معنیدار و مستقیم (045/۰) وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان میدهد شاخصهای اندازه قطعات با ضریب تاثیر 255/0 و سازگاری با ضریب تاثیر 254/0 بیشترین میزان اثر را بر احساس امنیت اجتماعی دارد.
مقاله پژوهشی
محمود فال سلیمان؛ جواد میکانیکی؛ مهشاد اقتداری
چکیده
یکی از ابتکارات قانون شوراها تعریف یک مقام اجرایی به نام دهیار در هر روستا است، که وظیفه اجرای مصوبات شورای اسلامی روستا را بر عهده دارد .دهیاران بهعنوان مدیران روستایی و صاحبان منابع و اختیارات در خور توجه، در صورت داشتن انگیزه و مهارت های لازم میتوانند نقش مهمی در توسعه روستایی ایفاکنند. با گذشت حدود دو دهه از فعالیتهای ...
بیشتر
یکی از ابتکارات قانون شوراها تعریف یک مقام اجرایی به نام دهیار در هر روستا است، که وظیفه اجرای مصوبات شورای اسلامی روستا را بر عهده دارد .دهیاران بهعنوان مدیران روستایی و صاحبان منابع و اختیارات در خور توجه، در صورت داشتن انگیزه و مهارت های لازم میتوانند نقش مهمی در توسعه روستایی ایفاکنند. با گذشت حدود دو دهه از فعالیتهای دهیاریها در کشور لزوم شناخت عملکرد دهیاریها در قالب چهار شاخص کالبدی و عمرانی، زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی گنجانده میشود در این پژوهش هدف ارزیابی عملکرد مدیریت نوین روستایی روستاهای شهرستان عنبرآباد میباشد. مقاله حاضر حاصل یک پژوهش پیمایشی بوده، که با استفاده از نمونه گیری تصادفی تعداد40روستا و با استفاده از فرمول کوکران180 خانوار بهعنوان حجم جامعه نمونه که به صورت حداکثری مقدار حجم نمونه (14520) به دست آمده بر اساس واریانس متغیرهای موجود در تحقیق (./119) مشخص و به نسبت جمعیت و بعد خانوار در هر روستا پرسشگری انجام و سپس تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرمافزار spssو مدل waspas انجام شد. نتایج نظرسنجی از مردم روستاها نشان داد که تاثیر عملکرد دهیاران بر بهبود وضعیت کالبدی و عمرانی، زیستمحیطی و اجتماعی درحد متوسط و بر بهبود وضعیت اقتصادی در سطح زیاد ارزیابیشده است. همچنین نتایج مدل (waspas) نشان داد دهیاری جهادآباد، علیآباد، گرمسار و مردهک به ترتیب رتبه اول تا چهارم را به لحاظ اولویتبندی عملکرد دهیاریهایی در بین دهیاریهای شهرستان عنبرآباد دارا میباشند.
مقاله پژوهشی
محمدحسین سرائی؛ شهابالدین حجفروش
چکیده
با توجه به تأکید روزافزون رویه و عمل برنامهریزی در سطح بینالمللی به توسعه اجتماعات محلی به منظور کاهش فقر، در نظام برنامهریزی کشور ، نهتنها به توسعه اجتماعات محلی توجهی نشده است، بلکه برنامهریزان و تصمیم سازان نیز درباره نوع و ویژگیهای محلاتی که علاقه بیشتری در توسعه فعالیتهای اجتماعمحور دارند، اطلاعات کمتری دارند. ...
بیشتر
با توجه به تأکید روزافزون رویه و عمل برنامهریزی در سطح بینالمللی به توسعه اجتماعات محلی به منظور کاهش فقر، در نظام برنامهریزی کشور ، نهتنها به توسعه اجتماعات محلی توجهی نشده است، بلکه برنامهریزان و تصمیم سازان نیز درباره نوع و ویژگیهای محلاتی که علاقه بیشتری در توسعه فعالیتهای اجتماعمحور دارند، اطلاعات کمتری دارند. بنابراین، میتوان بیان کرد که مشارکت اهالی محلات شهر یزد درگذشته در امـور مـرتبط بـا محیط سکونت آنها، نوعی توانمندسازی آنها در قالـب یک مهارت بهمنظور بر عهده گـرفتن مسـئولیت بیشـتر بوده که این امر، زمینهای بـرای تقویت حیات اجتماعی و تقویت عملکردهـای محلهای بوده است؛ اما به دلیل مشکلات ناشی از توسعه فیزیکی شهر یـزد در چهل سال اخیر و درپی آن مهـاجرت سـاکنان بـومی از محـلات بافت قدیم طبیعتاً تعـاملات قـوی اجتماعی گذشته و حس همبسـتگی آن زمـان بههیچوجه نمیتواند ضمانت اجرایـی بـرای زمانهای آتـی باشــد. بنابراین، درک درست این مفهوم در ارتباط با توسعه محلهای شهر یزد میتواند بسیار مهم تلقی شود. این پژوهش باهدف ظرفیتسازی بر زمینهها و بنیادهای توسعه پایدار و همچنین ارزیابی ابزار مؤثر یا مانع مؤثر ظرفیتسازی در شهر یزد با توجه به دو معرف کلان و عمومی فقر و فضا- مکان جغرافیایی انجامشده است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیه سرپرستان خانوار شهر یزد است و نمونهگیری به روش تصادفی ساده و با حجم نمونه 500 نفر صورت گرفته است. نتایج پژوهش استنباط شده از آزمون تی تک نمونهای، نشان داده است که در هر چهار ظرفیت پژوهش (ظرفیتسازی کالبدی- محیطی، ظرفیتسازی اقتصادی، ظرفیتسازی اجتماعی- فرهنگی، ظرفیتسازی سیاسی)، با توجه به سطح معناداری بهدستآمده که کوچکتر از 05/0 است و میانگین ظرفیتسازیها در شهر یزد با میانگین متفاوت است زیرا سطوح بالا و پایین اختلافها کمتر از صفر است. بنابراین، میانگین ظرفیتسازیها در توسعه پایدار شهر یزد و ابعاد آن تأثیر مثبت و معنیداری دارند. درمجموع نتیجه گرفتهشد که بین مکانیسم ایجاد و برنامهریزی توسعه پایدار شهری و ظرفیتهای محلهای در شهر یزد رابطه معناداری وجود دارد. در ادامه، راهکارهایی جهت گرایش شهروندان به توسعه محلهای در دستیابی به توسعه پایدار شهری راهبری شده است.
مقاله پژوهشی
محمدحسن یزدانی؛ سحر حسن پور؛ رضا هاشمی معصوم آباد
چکیده
در مقولۀ مسکن، تهیۀ طرح و برنامههای توسعه با توجه به ابعاد اجتماعی و کالبدی مسکن میتواند از شکاف و نابرابری در رفاه سکونتی ساکنان و رشد بیبرنامۀ شهر جلوگیری کند. بر این اساس، این پژوهش با هدف تحلیل فضایی ابعاد اجتماعی و کالبدی مسکن، تناسب بین عرضه و تقاضای مسکن و ارتباط کمبود مسکن با گسترش افقی در شهر اهواز انجام شده است. نوع ...
بیشتر
در مقولۀ مسکن، تهیۀ طرح و برنامههای توسعه با توجه به ابعاد اجتماعی و کالبدی مسکن میتواند از شکاف و نابرابری در رفاه سکونتی ساکنان و رشد بیبرنامۀ شهر جلوگیری کند. بر این اساس، این پژوهش با هدف تحلیل فضایی ابعاد اجتماعی و کالبدی مسکن، تناسب بین عرضه و تقاضای مسکن و ارتباط کمبود مسکن با گسترش افقی در شهر اهواز انجام شده است. نوع پژوهش «کاربردی- توسعهای» و روش انجام آن «توصیفی- تحلیلی» است. گردآوری دادهها با روش کتابخانهای- اسنادی صورت گرفت. از 20 شاخص اجتماعی و کالبدی برای سطحبندی مناطق شهر اهواز استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای رتبهبندی مافوق و مادون (SIR)، هولدرن، آنتروپی شانون و ضریب همبستگی پیرسون و همچنین نرمافزار Visual PROMETHEE استفاده شده است. نتایج حاصل از یافتهها نشان داد که در شاخصهای اجتماعی و کالبدی، مناطق 2، 3، 4 و 8 در وضعیت مطلوبی قرار دارند. اما مناطق 1، 6 و 7 در شرایط مناسبی از لحاظ شاخصهای اجتماعی و کالبدی نیستند. این امر بیانگر عدم تعادل توزیع مسکن مناسب در شهر اهواز است. ضریب همبستگی پیرسون با میزان sig دو طرفۀ 501/0 نشاندهندۀ عدم تناسب عرضه و تقاضای مسکن در این شهر است. همچنین، حاصل روشهای هولدرن و آنتروپی شانون نمایانگر توسعۀ مساحت مسکونی از سال 1385 تا 1390 است، ولی این توسعه بدون توجه به تقاضای مسکن در مناطقی صورت گرفته است که مسألۀ کمبود مسکن در آنها شدید نبوده است. این امر نشانگر رشد ناپایدار شهر اهواز در بخش مسکن است.
مقاله پژوهشی
حسن فریدون زاده؛ گلناز کشاورز؛ فهیمه یاری
چکیده
هدف از این پژوهش ارائه الگویی به منظور حفظ ابعاد فرهنگی و هویتی شهرهای قومیتی در فرایند توسعه است. الگویی که بر اساس آن بتوان به استخراج معیار و مولفه هایی هویتی جهت زیبایی شناسی منظر دست یافت. چنانچه زیباییشناسی منتج از نشان فرهنگی در زیباییشناسی توسعه منظر شهر اعمال شود، ابعاد فرهنگی و قومیتی شهر حفظ شده و به این ترتیب هر شهر ...
بیشتر
هدف از این پژوهش ارائه الگویی به منظور حفظ ابعاد فرهنگی و هویتی شهرهای قومیتی در فرایند توسعه است. الگویی که بر اساس آن بتوان به استخراج معیار و مولفه هایی هویتی جهت زیبایی شناسی منظر دست یافت. چنانچه زیباییشناسی منتج از نشان فرهنگی در زیباییشناسی توسعه منظر شهر اعمال شود، ابعاد فرهنگی و قومیتی شهر حفظ شده و به این ترتیب هر شهر به نمونهای بی نظیر و با جاذبههای منحصر به فرد تبدیل خواهد شد. منظر میتواند غنیترین سند تاریخی هر شهر باشد و ساختار فرهنگی آن را نمایش دهد. بخش عظیمی از نشانههای شهری کارکرد فرهنگی دارند. نشان فرهنگی قومی از زیر مجموعه های نشانهشناسی شهری است که میتواند داستان فرهنگی یک قومیت را در یک شهر به مخاطبان عرضه کند. عدم مدیریت و برنامهریزی کدهای فرهنگی شهرها در غالب نشانسازیهای فرهنگی متاثر از جغرافیا و قومیت، سبب گسیختگی پیامهای فرهنگی منظرین شده است. چگونگی حفظ هویت فرهنگی مناظر شهری با توجه به خصوصیات قومیتی، پرسش اصلی این تحقیق را در بر می گیرد که آیا میتوان از طریق زیبایی شناسی نشان فرهنگی، هویت و منظر فرهنگی شهرها را حفظ کرد. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- استنتاجی است که نشان فرهنگی در نمونه موردی شهر بلوچنشین را بررسی میکند. براساس مطالعه اسنادی (کتابخانهای) و مشاهده، مفاهیم و ارجاعات مورد نیاز این تحقیق گردآوری شده است و با استفاده از روش استنتاج میزان صحت فرضیه مطرح شده مورد بررسی قرار گرفته است. در مطالعه موردی تطبیق زیباییشناسی نشان فرهنگی شهرهایی متاثر از قومیت بلوچ با منظر فرهنگی آنها مورد توجه قرار گرفت و تلاش برای حفظ هویت فرهنگی شهرهای منطقه بلوچستان به دلیل هویت قومی غنی رایج در آنها، طی روند توسعه شهرنشینی دلیل این انتخاب بوده است. یافتههای پژوهش نشان داد که مولفههای زیبایی شناسی بصری نهفته در صنایع دستی قوم بلوچ در قالب رنگهای گرم از طیف نارنجی و قرمز شنگرف، فرمهای هندسی با گوشههای تیز و بیشتر فرم مثلث، بافت متراکم و پرکار، انتزاع کامل و دوری از فیگوراتیسم تجلی یافته است که می توان این مولفه ها را به لحاظ رنگ، فرم، بافت و همچنین میزان انتزاع یا رئال در عناصر بصری معماری و شهرسازی شهرهای اقوام بلوچ ایران جستجو کرد.
مقاله پژوهشی
ریحانه سلطانی مقدس
چکیده
تغییر کاربری در سکونتگاهای روستایی پیراشهری بسیار وسیع بوده است. به صورتی که گسترش شهرنشینی تحولات بسیاری را در سکونتگاههای روستایی شکل داده است که از جمله آنها می توان به پیامدهای کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی اشاره نمود. مهمترین پیامد تغییر کاربری اراضی ، تبدیل اراضی کشاورزی به مسکونی است که سبب کاهش قدرت تولیدی سکونتگاههای ...
بیشتر
تغییر کاربری در سکونتگاهای روستایی پیراشهری بسیار وسیع بوده است. به صورتی که گسترش شهرنشینی تحولات بسیاری را در سکونتگاههای روستایی شکل داده است که از جمله آنها می توان به پیامدهای کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی اشاره نمود. مهمترین پیامد تغییر کاربری اراضی ، تبدیل اراضی کشاورزی به مسکونی است که سبب کاهش قدرت تولیدی سکونتگاههای روستایی می شود. این بررسی در شهرستان قرچک صورت گرفته و 4 روستا به عنوان روستاهای مورد مطالعه انتخاب شدند . از کل جمعیت مورد مطالعه ،240 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند.روش تحقیق مبتنی بر روش کمی و کیفی است که داده های پژوهش با روشهای کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده اند. همچنین روش ارزیابی و تأیید ارتباط گویه ها مبتنی بر روش تحلیل عاملی است. براساس تحلیل یافته ها، شاخصهای سنجش هر یک از مقیاسهای مورد استفاده در سطح اطمینان 5% مقدار آماره t-value بزرگتر از 96/1 میباشد که نشان میدهد همبستگی گویه های پژوهش معنادار است. میانگین دیدگاه روستاییان در رابطه با تأثیر تغییر کاربری بر بعد زیست محیطی61/3 ، بعد کالبدی59/3 و بعد اجتماعی 421/3 است.همچنین میانگین دیدگاه روستاییان در بعد اقتصادی 58/3 با مقدار معناداری 0001/0 حاصل شده که معنادار است . مقدار آماره t نیز 246/11 بدست آمده که از مقدار بحرانی 96/1 بزرگتر است و ارتباط گویه های آزمون تایید می شود.بنابراین می توان نتیجه گرفت که افزایش کاربری مسکونی به علت جذب جمعیت، تأثیرات اجتماعی از قبیل :تفاوتهای اجتماعی ، پیامدهای اقتصادی از جمله افزایش مشاغل واسطه گری و بورس بازی زمین، تأثیرات زیست محیطی را در قالب کاهش فضای سبز و کشاورزی به همراه داشته است.
مقاله پژوهشی
مصطفی طالشی؛ شاه بختی رستمی؛ اسماعیل علی اکبری؛ حمیدرضا وجدانی
چکیده
بروز تغییر و تحول پوشش و کاربری اراضی بویژه در فضای سرزمینی و منطقه ای درپی بهره برداری بی رویه و دخالت افسارگسیخته فعالیت های انساتی است .چگونگی نوع و میزان مداخلات انسانی از طریق تحلیل رویکردهای نظری متفاوت موثر بر نظام های بهره برداری همچون رویکرد اکولوژی سیاسی قابل ردیابی است .در دو دهه اخیر روند تحول نظام کاربری اراضی در نواحی ...
بیشتر
بروز تغییر و تحول پوشش و کاربری اراضی بویژه در فضای سرزمینی و منطقه ای درپی بهره برداری بی رویه و دخالت افسارگسیخته فعالیت های انساتی است .چگونگی نوع و میزان مداخلات انسانی از طریق تحلیل رویکردهای نظری متفاوت موثر بر نظام های بهره برداری همچون رویکرد اکولوژی سیاسی قابل ردیابی است .در دو دهه اخیر روند تحول نظام کاربری اراضی در نواحی روستایی کشور و ناحیه پژوهش همدان از آهنگ سریعی برخوردار بوده است. یکی از جلوه های بارز این تحول در نظام کاربری اراضی،گسترش ساخت و سازهای کالبدی در اراضی زراعی،باغی و مرتعی پیرامون سکونتگاههای روستایی در عرصه های منابع طبیعی بصورت گونه های همچون ویلا سازی خانه های دوم،گسترش و توسعه خانه های روستایی و دخل و تصرف در اراضی مرتعی است.در این پژوهش، پایش و تحول نظام کاربری اراضی در دو مقطع زمانی 1998 میلادی(1377 خورشیدی) تا2017 میلادی(1396 خورشیدی) در کاربریهای همچون کشاورزی، مرتع، ساخت و سازهای کالبدی،بایرو منابع آبی با بهره گیری از تصاویرماهواره ای لندست در پهنه های روستایی پیرامون شهر همدان انجام شده است.روش شناسی به شیوه توصیفی_ تحلیلی با رویکرد کاربردی و بهره گیری از الگوی تحقیق کمی و کیفی است. در بخش پژوهش کمی با استفاده از الگوهای پایش کاربری اراضی و سایر روشهای تحلیل کمی در سامانه های اطلاعات مکانی و روشA''WOT برای تحلیل محتوی کمی و در بخش کیفی با ارزیابی مشارکتی و تشکیل کارگروه های محلی با مشارکت بهره برداران و کارشناسان محلی عوامل تبینی تحول در نظام کاربری اراضی مورد تحلیل قرار گرفته است. در بازشناسی به نتایج تحقیق، اثر عوامل شیب، بارش، حاصلخیزی خاک و تحولات جمعیت روستایی در تغییرو تحول کاربری اراضی از نفش آفرینی کمتری برخوردار است. در حالیکه نتایج این تحقیق نشان میدهد که برخلاف ادعای معمول، فقرا کمتر از ثروتمندان در تصرف زمین و تغییر کاربری اراضی نقش داشتهاند. میزان فاصله از شهر همدان و بزرگراههای منتهی به آن در تغییرات پوشش اراضی تأثیر داشتهاست؛ همچنین نتایج حاکی از آن است که عوامل انسانی، بهویژه عوامل سیاسی، روابط قدرت و ثروت مهمترین عوامل در بروز تحول و تغییرات کاربری و پوشش اراضی موثربوده است.
مقاله پژوهشی
مریم رستم پیشه؛ سید محمدرضا نصیر سلامی؛ سعید تیزقلم زنوزی
چکیده
اقامتگاههای بومگردی با دارا بودن اصول و ضوابط متعدد و سازگاری با شرایط محیط مناطق بکر طبیعی و مناطق روستایی، از عناصر مهم خدمات گردشگری و بهویژه، بومگردی محسوب میشوند. یکی از مهمترین ضوابط و اصول این اقامتگاهها، اصول معماری آنها است. استان گیلان جاذبههای بومگردی متعددی دارد و مکان مناسبی برای احداث این نوع از اقامتگاهها ...
بیشتر
اقامتگاههای بومگردی با دارا بودن اصول و ضوابط متعدد و سازگاری با شرایط محیط مناطق بکر طبیعی و مناطق روستایی، از عناصر مهم خدمات گردشگری و بهویژه، بومگردی محسوب میشوند. یکی از مهمترین ضوابط و اصول این اقامتگاهها، اصول معماری آنها است. استان گیلان جاذبههای بومگردی متعددی دارد و مکان مناسبی برای احداث این نوع از اقامتگاهها است. با توجه روند رو به رشد ورود گردشگران به منطقه، توجه به معماری اقامتگاههای بومگردی در جهت رونق بومگردی، ضرورتی اجتنابناپذیر است. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی معماری اقامتگاههای بومگردی تلارخانه بردبار و دیلمای گشت در استان گیلان به ویژه با تأکید بر ساختار کالبدی این اقامتگاهها و ویژگیهای مرتبط با آنها است. دادههای لازم بر اساس شاخصهای معماری که دربرگیرنده شاخصهای ساختار کالبدی و فیزیکی اقامتگاه، شاخصهای آمایشی، زیباییشناسی و محیطی است، از طریق مطالعات نظری و میدانی گردآوریشده و از طریق روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی، به شیوه کیفی تجزیهوتحلیل شده است. نتایج نشان داد که اقامتگاه تلارخانه از نظر ساختار معماری در سطح بالاتر و استاندارد بهتری قرار دارد و معماری آن نسبت به معماری روستا بسیار متفاوت است و این میزان تفاوت و درجه معماری در اقامتگاه دیلمای گشت کمتر است. اگرچه مدیریت خانوادگی و تلاش در جهت اعمال برخی از هنرها و فرهنگ بومی در هر دو اقامتگاه دیده میشود، اما میزان تشابه معماری اقامتگاه دیلمای گشت با روستا بیشتر است. درعینحال، کمبود سرمایه و هزینه بالای معماری سنتی و انگیزه و علاقه مردم به توسعه اقامتگاه برای هر دو اقامتگاه صدق میکند، اما نتیجه نهایی پژوهش برای اقامتگاه دیلمای گشت، بهبود و برای اقامتگاه تلارخانه، ارتقا است.