معصومه عزیزی؛ مهری اذانی؛ حمید صابری؛ امیر گندمکار
چکیده
پیادهراه بخشی از فضای شهری است که حرکت پیاده در اولویت بوده و حرکت سواره در تمام یا بخشی از ساعات شبانهروز در آن حذف میشود. پیادراه علاوه بر تأمین دسترسی، فضایی سرزنده، امن و راحـت را بـرای حضور گروههای مختلف اجتماعی، برقراری تعاملات اجتماعی و انجام فعالیتهای اختیاری ایجاد میکند. این پژوهش با هدف ارائه الگوی پیادهراه ...
بیشتر
پیادهراه بخشی از فضای شهری است که حرکت پیاده در اولویت بوده و حرکت سواره در تمام یا بخشی از ساعات شبانهروز در آن حذف میشود. پیادراه علاوه بر تأمین دسترسی، فضایی سرزنده، امن و راحـت را بـرای حضور گروههای مختلف اجتماعی، برقراری تعاملات اجتماعی و انجام فعالیتهای اختیاری ایجاد میکند. این پژوهش با هدف ارائه الگوی پیادهراه سازی در سطح شهر خرمآباد و با رویکردی نظری _کاربردی متکی بر مطالعات مدلی و نرم افزاری انجام پذیرفته است. برای دستیابی به اهدف پژوهش چهار دسته شاخص از طریق الگوریتم درخت پوشای کمینه در محیط نرمافزار Matlab 2016 استاندارد و برای شاخصگذاری استفاده شده است. در ادامه برای تحلیل فضایی شاخصها از فرآیند تحلیل شبکه بهدست آمده در محیط نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. نتایج نشان میدهند که 43/29 درصد از مساحت بافت شهری خرمآباد وضعیت کاملاً مناسب، برای احداث پیادهراه دارد. تحلیل فضایی شهر خرمآباد نشان میدهد، پنج مسیر بهینه برای توسعه پیادهراه سازی منطبق بر الگوی های نظری حاصل از پژوهش شامل: معیارهای اجتماعی ـ اقتصادی، کالبدی ـ فضایی، ترافیک و دسترسی در سطح شهر قابل دستیابی است. بهترین پیادهراه سازی مسیر حد فاصل میدان 22 بهمن، بلوار ولایت، بلوار 60 متری و بلوار شرق به سوی کوی انقلاب شناسایی شد.
حجت اله خسروی مال امیری؛ حسین سلیمانی؛ سید رامین غفاری؛ احمد خادم الحسینی
چکیده
ارزیابی و سنجش میزان تابآوری جوامع روستایی، یکی از مهمترین ابزارها در تشخیص پایداری سکونتگاههای روستایی، هنگام بروز مخاطرات محیطی است. بر این اساس در بخش دهدز، سکونتگاههای روستایی متعدد و بعضی مناطق عشایرنشین نیز وجود داشته و خطرات محیطی بسیاری در طول سال در این بخش رخ میدهد و روستاها و ساکنین آن در زمنیه برخی از ابعاد ...
بیشتر
ارزیابی و سنجش میزان تابآوری جوامع روستایی، یکی از مهمترین ابزارها در تشخیص پایداری سکونتگاههای روستایی، هنگام بروز مخاطرات محیطی است. بر این اساس در بخش دهدز، سکونتگاههای روستایی متعدد و بعضی مناطق عشایرنشین نیز وجود داشته و خطرات محیطی بسیاری در طول سال در این بخش رخ میدهد و روستاها و ساکنین آن در زمنیه برخی از ابعاد تابآوری شرایط مناسب را ندارند. هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی تابآوری سکونتگاههای روستایی در بخش دهدز از توابع شهرستان ایذه است. چارچوب نظری بر اساس نظریه ها و رویکردهای متصور تبیین و سپس مدل مفهومی آن ارائه شده است. روش مطالعه این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری مورد پژوهش شامل کلیة سرپرستان خانوار نقاط روستایی بالای 20 خانوار به تعداد3003 نفر است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 341 نفر انتخاب شده که بر اساس جمعیت هر روستا و در سطوح ارتفاعی مختلف جایگذاری شده و ابزار پژوهش شامل پرسشنامه با 60 سوال است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار spss و AMOS و آزمون کولموگروف-اسمیرنف، تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که هر یک از ضرایب تأثیر شاخصهای محیطی- طبیعی، اجتماعی- اقتصادی، نهادی- مدیریتی وکالبدی- فضایی بر تابآوری سکونتگاههای روستایی مستقر در قلمرو تحقیق به ترتیب برابر با 73/0، 40/0، 19/0 و 25/0 است. الگوی تابآوری سکونتگاههای روستایی بخش دهدز شهرستان ایذه در وضعیت متناسبی قرار دارد. در این الگو شاخص طبیعی نسبت به انسانی وزن بالاتری داشته و شاخص نهادی- مدیریتی که مستلزم اقدامات و کارایی سازمانی، نهادی و انسانی بوده، وزن کمتری دارد.
مصطفی طالشی؛ اسداله قبادی
دوره 1، شماره 3 ، شهریور 1392، ، صفحه 125-138
چکیده
یکی از معیارهای توسعة رفاه اجتماعی، افزایش سطح ایمنی جامعه و دسترسی مناسب و مطلوب شهروندان به زیر ساختهای ایمنی در زمان بروز مخاطرات و بحرانهای شهری است. مکانیابی مطلوب مراکز خدمات امداد در کنار سایر کاربریهای اساسی، یکی از عوامل مهم در پایداری عملکرد مراکز خدماترسان در مواقع بروز مخاطرات شهری و افزایش ضریب ایمنی شهری ...
بیشتر
یکی از معیارهای توسعة رفاه اجتماعی، افزایش سطح ایمنی جامعه و دسترسی مناسب و مطلوب شهروندان به زیر ساختهای ایمنی در زمان بروز مخاطرات و بحرانهای شهری است. مکانیابی مطلوب مراکز خدمات امداد در کنار سایر کاربریهای اساسی، یکی از عوامل مهم در پایداری عملکرد مراکز خدماترسان در مواقع بروز مخاطرات شهری و افزایش ضریب ایمنی شهری به شمار میرود.
گسترش همهجانبه و پرشتاب شهر کرج، بهعنوان یک کلان شهر در دهههای اخیر، و عدم فرصت کافی در ساماندهی بافتهای شهری و فراهمسازی زیرساختهای مناسب شهری سبب شده که پیامدهای نامطلوب و اثرگذار در افزایش توسعة فضای شهری و منطقهای و ناکارآمدی رفاه شهروندان را در پی داشته باشد.
در پژوهش حاضر، با توجه به تنوع ملاکهای مکانیابی برای هر یک از مراکز امدادرسانی و نقشهای مختلف هر یک از آنها در هنگام وقوع حادثه، ایستگاههای آتشنشانی بهعنوان یکی از مهمترین مراکز در تأمین ایمنی شهرها انتخاب شده است. در پی آن، الگوی مکانیابی مراکز آتشنشانی بر اساس چهار معیار تأثیرگذار اصلی ـ به ترتیب اهمیّت جمعیت، شبکة معابر، شعاع عملکرد و کاربری اراضی شهری ـ سنجش میشود. از سوی دیگر، چهارده زیر معیار و شش گزینه طرحریزی و با استفاده از منطق فازی در چهار چوب تحلیل سلسله مراتبی و بهرهگیری از ابزارهای تحلیل مکانی جهت دستیابی به الگوی توزیع و پراکنش بهینة این کاربری در سطح منطقة چهار کرج طرحریزی میشود. در ادامه، با وزندهی و امتیازبندی معیارها زیرمعیارها و گزینهها، بهترین مکانها و اولویتهای بعدی برای احداث مراکز آتشنشانی مشخص شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که مدیران شهری، بههنگام مواجهه با تغییرات و توسعة آتی فضای شهری و تغییر ترتیب اهمیّت معیارها و زیرمعیارها قابلیّت انتخاب گزینه مناسب و اولویتهای بعدی را خواهند داشت.