عامر نیک پور؛ منصوره یاراحمدی
چکیده
تابآوری با توجه به وقوع سوانح طبیعی و یا انسان ساخت در دنیای امروز از مسائل بسیار اساسی است. لیکن توجه به مفهوم تابآوری صرفاً در ابعاد کلان فاقد کارآمدی لازم بوده و شناخت این مفهوم در سطوح خرد میتواند به اجرایی شدن این امر کمک شایان نماید. تابآوری کالبدی، یکی از ابعاد تأثیرگذار در میزان تابآوری جوامع است که از طریق آن میتوان ...
بیشتر
تابآوری با توجه به وقوع سوانح طبیعی و یا انسان ساخت در دنیای امروز از مسائل بسیار اساسی است. لیکن توجه به مفهوم تابآوری صرفاً در ابعاد کلان فاقد کارآمدی لازم بوده و شناخت این مفهوم در سطوح خرد میتواند به اجرایی شدن این امر کمک شایان نماید. تابآوری کالبدی، یکی از ابعاد تأثیرگذار در میزان تابآوری جوامع است که از طریق آن میتوان وضعیت جوامع را ازنظر ویژگیهای فیزیکی و جغرافیایی تأثیرگذار در هنگام بروز سانحه ارزیابی کرد. روش این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است. در گام نخست مؤلفههای مؤثر تابآوری کالبدی در شهر نورآباد ممسنی شناسایی و در قالب پرسشنامه دلفی تهیه و تدوین شدند، سپس این شاخصها بهوسیله اعضای پانل دلفی مورد بررسی قرار گرفتند و شاخصهایی که امتیاز لازم را کسب نکردهاند حذف و شاخصهای پژوهش تعیین شدند. در گام سوم این شاخصها بهوسیله روش میک مک مورد تحلیل و بررسی قرارگرفته و نوع متغیرها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص شد. نتایج نشان داد مؤلفههای مؤثر بر تابآوری کالبدی شهر نورآباد ممسنی در ناحیه1، شامل متغیرهای تراکم ساختمان، تعداد طبقات، کیفیت ابنیه، اسکلت ساختمان، سطح معابر، مساحت قطعات و نوع مصالح است. از جمله ویژگیهای این متغیرها تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بسیار بالا است. متغیرها در ناحیه2، شامل تراکم جمعیت، فاصله از گسل، توپوگرافی و عمق سطح ایستایی از جمله متغیرهای مستقل کلیدی به شمار میروند. از جمله ویژگی این متغیرها قدرت تأثیرگذاری بالا و تأثیرپذیری بسیار کم است. متغیر اثرگذار در ناحیه3، زمین بایر بوده که بعنوان متغیر مستقل کلیدی به دلیل تأثیرگذاری و تأثیرپذیری کم، در گروه متغیرهای استراتژیک به حساب نمیآیند. شاخصهای ناحیه4، شامل سطح اشغال، قدمت بنا، بعد خانوار، فرم قطعات و تأسیسات و تجهیزات شهری که آنها نیز ازجمله متغیرهای استراتژیک بهحساب نمیآیند و بیشتر نتایج مربوط به اثر بخشی سایر متغیرها میباشند.
عامر نیک پور؛ میلاد حسنعلی زاده
چکیده
نگاه صرفاً کالبدی بافتهای فرسوده موجب ضعف طرحهای نوسازی و بهسازی شده است. هدف از این پژوهش تحلیل انطباق محدودة بافت فرسوده با پهنههای فقر در شهر قائمشهر است. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از حیث روش توصیفی - تحلیلی است. دادههای مربوط به مبانی نظری تحقیق به شیوة کتابخانهای و اسنادی تهیه شده و دادههای خام پژوهش از بلوک ...
بیشتر
نگاه صرفاً کالبدی بافتهای فرسوده موجب ضعف طرحهای نوسازی و بهسازی شده است. هدف از این پژوهش تحلیل انطباق محدودة بافت فرسوده با پهنههای فقر در شهر قائمشهر است. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از حیث روش توصیفی - تحلیلی است. دادههای مربوط به مبانی نظری تحقیق به شیوة کتابخانهای و اسنادی تهیه شده و دادههای خام پژوهش از بلوک های آماری شهر قائمشهر تهیه شده که بر اساس سرشمارى سال 1390 مرکز آمار ایران استخراج شده است. برای بیمقیاسسازی 36 شاخص فقر شهری از روش فازی در محیط نرم افزار Excel استفاده شده است. برای پهنهبندی فقر از روش لکههای داغ در محیط نرم افزار Arc Gis استفاده شده است. محدودة بافت فرسوده نیز از مطالعات طرح نوسازی و بهسازی شهر قائمشهر استخراج شده و مرز آن بر روی بلوکهای آماری ترسیم شده است. با انطباق محدودة بافت فرسوده و پهنههای فقر نمایان شده است که پهنههای وسیعی از فقر، در محدودة بافت فرسوده قرار ندارند، این امر موجب میشود که پهنههای فقر یاد شده، از مزایا و تسهیلات مربوط به بهسازی و نوسازی، بازآفرینی و همچنین تخفیف و معافیت در پرداخت عوارض ساخت در محدودة بافت فرسوده محروم بمانند. در حال حاضر از کل مساحت بلوک های شهری 6/296 هکتار به بافت فرسوده اختصاص دارد، در حالی که 1178 هکتار در پهنة فقر جای گرفته است، بررسیها نشان میدهد تقریباً بین 10 درصد از مساحت و جمعیت محدودة بافت فرسوده و پهنه ی فقر انطباق و همپوشانی وجود دارد. از این رو بازنگری در طرح بافت فرسوده و شناسایی محدودههای جدید با به کارگیری روشهای دقیقتر و در نظر گرفتن مسئلة فقر شهری امری ضروری به نظر میرسد.