سیاوش مولایی پارده؛ عباس سعیدی؛ بیژن رحمانی
چکیده
زﻧـﺪﮔﯽ ﻋﺸـﺎﯾﺮی و شیوه کوچنشینی به عنوان اولین نظام اجتماعی جامعه بشری ﺑـﻪ ﻣﺮاﺗـﺐ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دو ﻧﻈﺎم روﺳﺘﺎﻧﺸﯿﻨﯽ و ﺷﻬﺮﻧﺸﯿﻨﯽ ﺑﺎ دﺷـﻮاری ﺑﯿﺸﺘﺮی ﻫﻤـﺮاه است. بنابراین از ﺳـﻮی ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪرﯾـﺰان و ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﻣﺮﺑﻮطه، راﻫﺒﺮدﻫـﺎی ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ارﺗﻘﺎی ﮐﯿﻔﯿﺖ اﯾﻦ ﺷـﯿﻮه از زﻧﺪﮔﯽ ...
بیشتر
زﻧـﺪﮔﯽ ﻋﺸـﺎﯾﺮی و شیوه کوچنشینی به عنوان اولین نظام اجتماعی جامعه بشری ﺑـﻪ ﻣﺮاﺗـﺐ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دو ﻧﻈﺎم روﺳﺘﺎﻧﺸﯿﻨﯽ و ﺷﻬﺮﻧﺸﯿﻨﯽ ﺑﺎ دﺷـﻮاری ﺑﯿﺸﺘﺮی ﻫﻤـﺮاه است. بنابراین از ﺳـﻮی ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪرﯾـﺰان و ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﻣﺮﺑﻮطه، راﻫﺒﺮدﻫـﺎی ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ارﺗﻘﺎی ﮐﯿﻔﯿﺖ اﯾﻦ ﺷـﯿﻮه از زﻧﺪﮔﯽ اراﺋـﻪ شده که یکی از مهمترین این راهبردها، اﺳﮑﺎن ﻋﺸﺎﯾﺮ است. در راستای این راهبرد، کانونهای عشایری (هدایتی و حمایتی) متعددی با روندهای متفاوتی جهت اسکان عشایر داوطلب در سراسر نقاط عشایری ایجاد شده است. باتوجه به روند شکلگیری کانونهای عشایری، میزان استقبال و رضایتمندی کوچندگان از این کانونها متفاوت است. از اینرو هدف از پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی روند شکلگیری کانونهای عشایری و سنجش میزان استقبال و رضایتمندی کوچندگان ناحیه کوهرنگ (چهارمحال و بختیاری) است. روششناسی تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانهای و میدانی با رویکرد پیمایشی است و جامعه آماری تحقیق شامل خانوارهای اسکانیافته عشایری در کانونهای اسکان عشایر ناحیه کوهرنگ است. نتایج نشان میدهد که میزان مشارکت کوچندگان در اجرای طرح اسکان عشایر، در کانونهای حمایتی بیشتر از کانونهای هدایتی بوده و در بحث رضایتمندی نیز با توجه به نتایج آزمون تی-تک نمونهای، میزان رضایتمندی و استقبال کوچندگان از کانونهای حمایتی(95/3) بیشتر از کانونهای هدایتی(26/3) ارزیابی شده است.
رسول غفاری راد؛ عباس سعیدی؛ بیژن رحمانی
چکیده
برنامهریزی فضایی به عنوان رویکرد بدیل توسعه پایدار در دانش جغرافیا، مبتنی بر درک درست و متناسب از فضا به عنوان پدیدهای نظاممند است که نقش محوری در هدایت جامعه به سوی اصول توسعه پایدار دارد. احداث سد و شبکههای آبیاری در قالب طرحهای عمران و توسعه، به منظور تأمین آب کشاورزی، شرب و صنعت، از یک سو موجب تغییرات ساختاری- کارکردی ...
بیشتر
برنامهریزی فضایی به عنوان رویکرد بدیل توسعه پایدار در دانش جغرافیا، مبتنی بر درک درست و متناسب از فضا به عنوان پدیدهای نظاممند است که نقش محوری در هدایت جامعه به سوی اصول توسعه پایدار دارد. احداث سد و شبکههای آبیاری در قالب طرحهای عمران و توسعه، به منظور تأمین آب کشاورزی، شرب و صنعت، از یک سو موجب تغییرات ساختاری- کارکردی مختلفی در نظام مکانی- فضایی سکونتگاههای انسانی شده و از سوی دیگر به عنوان اقدامی مداخلهجویانه در نظام محیطی محسوب میشود که آثار و پیامدهای متعددی دارد. این پیامدها بهعنوان بخشی از فضاهای جغرافیایی محسوب میشوند که در فرآیند تحول فضایی و تولید فضا نقشی مهم بر عهده دارند. این پژوهش با استفاده از روش اثباتی و تلفیقی از روشهای کمی و کیفی و از طریق تکمیل پرسشنامههای خانوار و آبادی و تجزیه و تحلیل آماری، به ارزیابی آثار ناشی از اجرای سد و شبکه آبیاری علویان(در استان آذربایجان شرقی) در تغییر و تحولات نظام فضایی سکونتگاههای روستایی با رویکرد برنامهریزی فضایی میپردازد. نتایج پژوهش نشان داد اجرای طرح سد و شبکه آبیاری علویان به لحاظ نبود نگرش جامع و نظاموار مبتنی بر اصول برنامهریزی فضایی در مطالعه، اجرا و بهره برداری، ساماندهی و رشد متوازن نظام فضایی سکونتگاههای روستایی را درپی نداشته است.
عباس سعیدی؛ فرهاد عزیزپور؛ وحید ریاحی؛ عیوض امینی قواقلو
چکیده
در حال حاضر، پایداری به عنوان هدفی روشن در مرکز توجه تحولات جهانی قرار دارد. توسعه پایدار سرزمین در گرو پایداری نظام روستایی به عنوان زیر نظام تشکیل دهنده نظام سرزمین است و پایداری فضاهای روستایی در ابعاد مختلف میتواند نقش مؤثری در توسعه منطقهای و ملی داشته باشـد. پژوهش حاضر میکوشد تا قابلیتها و تنگناهای فضایی سکونتگاههای ...
بیشتر
در حال حاضر، پایداری به عنوان هدفی روشن در مرکز توجه تحولات جهانی قرار دارد. توسعه پایدار سرزمین در گرو پایداری نظام روستایی به عنوان زیر نظام تشکیل دهنده نظام سرزمین است و پایداری فضاهای روستایی در ابعاد مختلف میتواند نقش مؤثری در توسعه منطقهای و ملی داشته باشـد. پژوهش حاضر میکوشد تا قابلیتها و تنگناهای فضایی سکونتگاههای روستایی ناحیه باروق را در چارچوب توسعه پایدار شناسایی و تبیین نماید. این پژوهش از لحاظ هدف، ترکیبی از پژوهشهای بنیادی و کاربردی بوده و بر مبنای روش، از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل 70 روستای دارای سکنه واقع در بخش باروق بوده که 32 روستا با روش لایهبندی و با استفاده از چهار معیار مربوط به توسعه پایدار انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها و اطلاعات مورد نیاز، از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شد. یافتههای پژوهش حاضر بیانگر آن است که روستاهای ناحیه باروق در وضعیت «ناپایداری ضعیف» قرار گرفته و از وضعیت پایداری مطلوبی برخوردار نیستند. همچنین، بررسی ابعاد چهارگانه پایداری نیز نشان داده است که هر یک از ابعاد محیطی- اکولوژیک، کالبدی- فضایی، اجتماعی و اقتصادی نیز در وضعیت «ناپایداری ضعیف» قرار دارند. در این میان، بیشترین میزان ناپایداری مربوط به بعد اقتصادی بوده است. میزان پایداری در سطح روستاهای ناحیه نشان میدهد که حدود 43 درصد از سکونتگاهها در وضعیت ناپایداری قوی، 25 درصد ناپایداری ضعیف، 25 درصد پایداری ضعیف و فقط 6 درصد پایداری قوی قرار گرفتهاند. وضعیت پایداری روستاها در سطح ناحیه از جنبه فضایی بدین صورت است که از سمت غرب به سمت شرق پایداری روستاها کاهش مییابد. به عبارتی دیگر، روستاهای استقرار یافته در بخش کوهستانی نسبت به روستاهای پایکوهی و دشتی ناپایدارتر هستند. روستاهای پایدار و نسبتاً پایدار نیز در بخش غربی و دشتی ناحیه استقرار دارند. این وضعیت نشان میدهد که الگوی فضایی پایداری، خوشهای است. بر پایه یافته ها، عوامل اجتماعی با میزان 392/0 بیشترین تأثیر و عوامل محیطی- اکولوژیک با میزان 186/0 کمترین تأثیر را بر ناپایداری سکونتگاههای روستایی- ناحیه داشتهاند. همچنین، عوامل اقتصادی و کالبدی- فضایی هر کدام به ترتیب 338/0 و 324/0 بر ناپایداری سکونتگاههای روستایی اثرگذار بودهاند.