شیرین گودرزی؛ امیرحسین پورجوهری
چکیده
رشد کالبدی شهرهای بزرگ ایران، مدیریت شهری را ناچار به توسعه پروژههای شهری بهویژه در حوزه حملونقل کرده است. این پروژهها عموماً با نگاهی ترافیکی و در راستای توسعه کالبدی و ایجاد زیرساخت و تسهیلات برای حرکت خودروها تعریف میشوند و دیدگاه مسائل اجتماعی و کیفیات فضایی بررسی نمیشود. ازاینرو بسیاری از این پروژهها بهویژه در ...
بیشتر
رشد کالبدی شهرهای بزرگ ایران، مدیریت شهری را ناچار به توسعه پروژههای شهری بهویژه در حوزه حملونقل کرده است. این پروژهها عموماً با نگاهی ترافیکی و در راستای توسعه کالبدی و ایجاد زیرساخت و تسهیلات برای حرکت خودروها تعریف میشوند و دیدگاه مسائل اجتماعی و کیفیات فضایی بررسی نمیشود. ازاینرو بسیاری از این پروژهها بهویژه در شهر کرج به دلیل تبعات مختلف اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی و محیطی با انتقادات گستردهای روبهرو بودهاند. با توجه به تضاد آرا در این حوزه، بررسی سازگاری این پروژهها با شاخصهای توسعه پایدار شهری بسیار ضروری است. این مقاله به ارزیابی سه پروژه تقاطع غیرهمسطح شهر کرج بر اساس ابعاد چهارگانة توسعة پایدار شامل «شکوفایی اقتصادی»، «سرزندگی فرهنگی»، «ارتقای اجتماعی» و «تابآوری زیستمحیطی» میپردازد. دادههای پژوهش کمی است و بهوسیله پرسشنامه محققساخت گردآوری شده است. تحلیل نتایج با استفاده از تکنیک چرخههای پایداری، نشان داد که پروژههای تقاطعهای غیرهمسطح شهری کرج در غالب شاخصهای مدنظر برای پایداری، بهخصوص ابعاد اجتماعی و محیطی نامطلوب هستند. ناسازگاری اجتماعی و فضایی، بسنده و خوشبینی به مسائل فنی و در اجرای پروژه، بیتوجهی به خواست ساکنان و طراحی پایدار از دلایل عدم موفقیت این پروژهها است.
پرنا کاظمیان؛ محمدرضا پاکدل فرد؛ حسن ستاری ساربانقلی؛ فروس حاجیان پاشاکلایی
چکیده
در برنامهریزی توسعه پایدار، توجه به مفهوم مسکن و خانه ضروری است. زیرا مسکن مفهومی فیزیکی است، اما خانه به عنوان مکان زندگی انسان با تمام ابعاد زندگی او در ارتباط و کنش متقابل است و معانی مختلفی را فراتر از مسکن در خود جای میدهد. با بهرهگیری از مباحث پدیدارشناسی به عنوان روش ادراک ساختارهای تجربه و آگاهی، میتوان به مطالعات کیفی ...
بیشتر
در برنامهریزی توسعه پایدار، توجه به مفهوم مسکن و خانه ضروری است. زیرا مسکن مفهومی فیزیکی است، اما خانه به عنوان مکان زندگی انسان با تمام ابعاد زندگی او در ارتباط و کنش متقابل است و معانی مختلفی را فراتر از مسکن در خود جای میدهد. با بهرهگیری از مباحث پدیدارشناسی به عنوان روش ادراک ساختارهای تجربه و آگاهی، میتوان به مطالعات کیفی درباره رابطه انسان و فضای زندگی پرداخت. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر حیاط به عنوان یک عنصر کالبدی ثابت، در معنابخشی به مفهوم خانه سنتی ایرانی به عنوان الگوی مسکن پایدار و بازنمایی آن در سینمای معاصر است. برای این منظور، دو فیلم «طهران تهران» و «مهمان مامان» ساخته داریوش مهرجویی که داستانهایی برگرفته از زندگی زیسته مردم در دوره معاصر هستند، مورد مطالعه قرار گرفتند. با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی، تفسیر و استدلال درباره نقش معناساز عناصر حیاط برای خانه در روایتهای سینمایی مذکور پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که مفهوم خانه و پیوند وجودی آن با انسان در آثار مهرجویی، تأکیدی بر هویت بخشی متقابل میان خانه و زندگی انسان است و حیاط، مرکزی حیاتبخش در خانه بوده و از عوامل اصلی در پایداری خانه سنتی ایرانی است. لذا با توجه به بحران هویت و معنا در زندگیهای معاصر، یکی از راهکارهای بازیابی آنها توجه به نقش حیاط، به عنوان فضای گمشده مسکن معاصر در برنامهریزیهای توسعه پایدار شهری با استفاده از شیوههای نوین معماری است.