شاه بختی رستمی؛ فاطمه رستمی؛ احسان جباری
چکیده
علیرغم قابلیتهای فراوان آمار فضایی در مدلسازی و تبیین عوارض مختلف محیطی و شناسایی الگوهای حاکم بر پراکندگی آنها، در مطالعات پیشین از این قابلیتها استفادهی چندانی به ویژه در حوزهی مطالعات آب به عمل نیامده است. هدف مطالعه حاضر مدلسازی الگوهای حاکم بر پراکندگی چاههای آب در حوضه آبریز ماهیدشت در استان کرمانشاه ...
بیشتر
علیرغم قابلیتهای فراوان آمار فضایی در مدلسازی و تبیین عوارض مختلف محیطی و شناسایی الگوهای حاکم بر پراکندگی آنها، در مطالعات پیشین از این قابلیتها استفادهی چندانی به ویژه در حوزهی مطالعات آب به عمل نیامده است. هدف مطالعه حاضر مدلسازی الگوهای حاکم بر پراکندگی چاههای آب در حوضه آبریز ماهیدشت در استان کرمانشاه با استفاده از آمار فضایی است. مبنای مورد استفاده برای شناسایی این الگوها «موقعیت» و «مقادیر» چاهها است که برای انجام آن از پنج تکنیک رایج در آمار فضایی از جمله میانگین نزدیکترین همسایه، آمار عمومی G، شاخص موران I، ترسیم خوشه و ناخوشه و تعیین کانونهای داغ/سرد استفاده شده است. دادههای مورد استفاده در این پژوهش از شرکت سهامی آب منطقهای استان کرمانشاه اخذ شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که الگوی حاکم بر پراکندگی چاههای کشاورزی والگوی حاکم بر پراکندگی مقادیر زیاد (عمق زیاد چاهها) در حوضه آبریز ماهیدشت از الگوی خوشهای پیروی میکنند. الگوی کلی پراکندگی چاههای حوضهی مورد بررسی از دهه 1330 تا دهه 1380 از تصادفی به خوشهای تبدیل شده است. تحلیلهای مربوط به خوشه و ناخوشه و کانونهای داغ و سرد نیز نشاندهندۀ بحرانی بودن مناطق شمال و شمالشرقی حوضه به لحاظ برداشت بیرویهی منابع آب زیرزمینی هستند.
عبدالحمید نظری؛ شاه بختی رستمی؛ مصطفی طالشی؛ مسعود خوران
چکیده
در مطالعات جغرافیایی بر مبنای نگرش سیستمی، هر ناحیه جغرافیایی بمنزله سیستم باز تلقی میشود که روستاها و شهرها به عنوان دو جزء اصلی نظام سکونتگاهی دارای ساختار و کارکردهایی هستند که بهواسطه اثر متقابل محیط طبیعی و گروههای انسانی تکوین مییابند. این ساختار و کارکردها در شهرستان مریوان به دلیل دخالت و سیاستگذاریهای دولت ...
بیشتر
در مطالعات جغرافیایی بر مبنای نگرش سیستمی، هر ناحیه جغرافیایی بمنزله سیستم باز تلقی میشود که روستاها و شهرها به عنوان دو جزء اصلی نظام سکونتگاهی دارای ساختار و کارکردهایی هستند که بهواسطه اثر متقابل محیط طبیعی و گروههای انسانی تکوین مییابند. این ساختار و کارکردها در شهرستان مریوان به دلیل دخالت و سیاستگذاریهای دولت که در قالب برنامههای عمران روستایی و بازسازی پس از جنگ تحمیلی(گسترش شبکههای ارتباطی)، ایجاد امنیت و تقویت بنیانهای اقتصادی(گشایش بازارچههای مرزی غیر رسمی) انجام گرفت، دستخوش تغییرات زیادی قرار گرفته است. این مقاله با هدف بررسی تأثیر سیاستگذاریهای مذکور در تحولات ساختی– کارکردی مسکن روستایی انجام گرفت. روش انجام پژوهش از حیث هدف از نوع کاربردی و از حیث ماهیت توصیفی– تحلیلی و از لحاظ روششناسی متکی بر رویکرد اثباتگرایی است. جامعه آماری آن را خانوارهای ساکن در 121 روستای بالای 20 خانوار (سرشماری 1395) شهرستان مریوان تشکیل میدهد. تعیین حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران در دو مرحله صورت گرفت. نخست 52 روستا به روش نمونهگیری خوشهای و متناسب با سهم حوزههای غربی و شرقی شهرستان به ترتیب 27 و 24 آبادی انتخاب شد. سپس از کل 6305 خانوار ساکن ، 307 خانوار تعیین و به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شد. مقایسه نتایج دادهها نشان داد که مسکن حوزههای غربی، هم به لحاظ ساختاری و هم کارکردی دچار تغییرات بیشتر شدهاند. بهطوری که طبق آزمون T میانگین تفاوت تغییرات مربوط به الگوی ساخت و فرم (64/4 واحد) عناصر زیستی(99/8 واحد) و معیشتی (69/20 واحد) مسکن روستایی در حوزه غربی بیشتر از حوزه شرقی شهرستان است.
مصطفی طالشی؛ شاه بختی رستمی؛ اسماعیل علی اکبری؛ حمیدرضا وجدانی
چکیده
بروز تغییر و تحول پوشش و کاربری اراضی بویژه در فضای سرزمینی و منطقه ای درپی بهره برداری بی رویه و دخالت افسارگسیخته فعالیت های انساتی است .چگونگی نوع و میزان مداخلات انسانی از طریق تحلیل رویکردهای نظری متفاوت موثر بر نظام های بهره برداری همچون رویکرد اکولوژی سیاسی قابل ردیابی است .در دو دهه اخیر روند تحول نظام کاربری اراضی در نواحی ...
بیشتر
بروز تغییر و تحول پوشش و کاربری اراضی بویژه در فضای سرزمینی و منطقه ای درپی بهره برداری بی رویه و دخالت افسارگسیخته فعالیت های انساتی است .چگونگی نوع و میزان مداخلات انسانی از طریق تحلیل رویکردهای نظری متفاوت موثر بر نظام های بهره برداری همچون رویکرد اکولوژی سیاسی قابل ردیابی است .در دو دهه اخیر روند تحول نظام کاربری اراضی در نواحی روستایی کشور و ناحیه پژوهش همدان از آهنگ سریعی برخوردار بوده است. یکی از جلوه های بارز این تحول در نظام کاربری اراضی،گسترش ساخت و سازهای کالبدی در اراضی زراعی،باغی و مرتعی پیرامون سکونتگاههای روستایی در عرصه های منابع طبیعی بصورت گونه های همچون ویلا سازی خانه های دوم،گسترش و توسعه خانه های روستایی و دخل و تصرف در اراضی مرتعی است.در این پژوهش، پایش و تحول نظام کاربری اراضی در دو مقطع زمانی 1998 میلادی(1377 خورشیدی) تا2017 میلادی(1396 خورشیدی) در کاربریهای همچون کشاورزی، مرتع، ساخت و سازهای کالبدی،بایرو منابع آبی با بهره گیری از تصاویرماهواره ای لندست در پهنه های روستایی پیرامون شهر همدان انجام شده است.روش شناسی به شیوه توصیفی_ تحلیلی با رویکرد کاربردی و بهره گیری از الگوی تحقیق کمی و کیفی است. در بخش پژوهش کمی با استفاده از الگوهای پایش کاربری اراضی و سایر روشهای تحلیل کمی در سامانه های اطلاعات مکانی و روشA''WOT برای تحلیل محتوی کمی و در بخش کیفی با ارزیابی مشارکتی و تشکیل کارگروه های محلی با مشارکت بهره برداران و کارشناسان محلی عوامل تبینی تحول در نظام کاربری اراضی مورد تحلیل قرار گرفته است. در بازشناسی به نتایج تحقیق، اثر عوامل شیب، بارش، حاصلخیزی خاک و تحولات جمعیت روستایی در تغییرو تحول کاربری اراضی از نفش آفرینی کمتری برخوردار است. در حالیکه نتایج این تحقیق نشان میدهد که برخلاف ادعای معمول، فقرا کمتر از ثروتمندان در تصرف زمین و تغییر کاربری اراضی نقش داشتهاند. میزان فاصله از شهر همدان و بزرگراههای منتهی به آن در تغییرات پوشش اراضی تأثیر داشتهاست؛ همچنین نتایج حاکی از آن است که عوامل انسانی، بهویژه عوامل سیاسی، روابط قدرت و ثروت مهمترین عوامل در بروز تحول و تغییرات کاربری و پوشش اراضی موثربوده است.