سید مهدی موسی کاظمی؛ اسماعیل علی اکبری؛ پرویز آرانی
چکیده
انسان در حرکت پیاده به دلیل توجه به محیط، ارتباط بیشتری با فضای اطراف خود برقرار میکند به همین دلیل عناصر شهری در مسیرهای پیاده از اهمیت بالایی برخوردار هستند. همین امر باعث میشود تا افراد پیاده در حرکت آرام همراه با گفتگو و خرید، تأثیر بیشتری از محیط و هویت آن بپذیرند. جداسازی فضای حرکت پیاده از سواره علاوه بر کاهش اثرات نامطلوب ...
بیشتر
انسان در حرکت پیاده به دلیل توجه به محیط، ارتباط بیشتری با فضای اطراف خود برقرار میکند به همین دلیل عناصر شهری در مسیرهای پیاده از اهمیت بالایی برخوردار هستند. همین امر باعث میشود تا افراد پیاده در حرکت آرام همراه با گفتگو و خرید، تأثیر بیشتری از محیط و هویت آن بپذیرند. جداسازی فضای حرکت پیاده از سواره علاوه بر کاهش اثرات نامطلوب آلودگیهای صوتی و محیطی، به بهبود رفت و آمد در شهرها کمک میکند. در این تحقیق ضمن توجه به طراحی و ساخت پنج پیاده راه کلانشهر تهران به عملکرد آنها بر کالبد شهری پرداخته شده است. برای انجام این کار با تأکید بر سه مولفه "رفت و آمد شهری"، "فضای سبز و بهداشت محیطی" و "هویت شهری"، تغییرات آنها را در نتیجه ساخت پیادهراهها مورد نظر قرار دادهایم. دادههای تحقیق از پرسشنامه طراحی و تکمیل شده توسط کسبه محل و استفاده کنندگان از پیاده راه به همراه یافتههای میدانی و منابع کتابخانهای حاصل شده است. برای تکمیل پرسشنامهها از فرمول کوکران استفاده شده و حجم نمونه 350 نفر است. در تحلیل دادهها از آزمون های" t تک نمونهای" و "واریانس یک طرفه" در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیلها، ارتقاء مقادیر مولفههای مورد بررسی را در نتیجه ساخت پیادهراهها بیان میکند. همچنین در تحلیل واریانس یک طرفه، پنج پیاده راه اختلاف معناداری در میزان بهبود در مولفه ها داشتند و این به معنی وجود تفاوت عملکردی در بین برخی مولفهها در پنج پیاده راه است.
اسماعیل علی اکبری؛ مجید اکبری
دوره 4، شماره 4 ، اسفند 1396، ، صفحه 86-100
چکیده
توسعه میان افزا مقولهای پیچیده و چندوچهی است. اهمیت این سیاست توسعه، در پایداری شهر و حفاظت محیط پیرامون شهر است. این مقاله کوشیده است با روش توصیفی- تحلیلی واستفاده از دادههای اسنادی، عرصههای توسعه میانافزا را پهنهبندی و بر اساس آن برنامهها و اولویتهای اقدام سناریوی توسعه کالبدی تهران را شناسایی نماید. نتایج ...
بیشتر
توسعه میان افزا مقولهای پیچیده و چندوچهی است. اهمیت این سیاست توسعه، در پایداری شهر و حفاظت محیط پیرامون شهر است. این مقاله کوشیده است با روش توصیفی- تحلیلی واستفاده از دادههای اسنادی، عرصههای توسعه میانافزا را پهنهبندی و بر اساس آن برنامهها و اولویتهای اقدام سناریوی توسعه کالبدی تهران را شناسایی نماید. نتایج نشان میدهد تهران از نظر پهنهبندی منطقهای و کاربری، ظرفیتها و فرصتهای میانافزایی یکسانی ندارد و سناریوی توسعه کالبدی تهران برای درونی کردن توسعه بایستی به آن توجه نماید.اولویت دادن به مناطق پیرامونی و پهنههای نیازمند مداخله، بهرهگیری از توان میانافزایی اراضی توسعه جدید در کوتاه مدت، تعیین فضاها و کارکردهای جایگزین برای استقرار در عرصه های توسعه مجدد، جلوگیری از تفکیک و حفظ یکپارچگی ذخایر توسعه جدید و مجدد برای اسکان و درونریزی جمعیت و ایجاد کارکردهای چندمنظوره و تجدید حیات محلههای هدف در بافت فرسوده بر اساس برنامهریزی پایین به بالا، شالوده اولویتهای برنامه اقدام سناریوی توسعه کالبدی برای درونی کردن توسعه تهران است.
اسماعیل علی اکبری؛ مصطفی طالشی؛ عذرا عمادالدین
دوره 4، شماره 1 ، خرداد 1396، ، صفحه 55-70
چکیده
چنانچه هر ناحیه را یک نظام فضایی و شهرها و سکونتگاههای آن را اجزای آن نظام تصور کنیم، میان این اجزا،روابط و پیوندهای متعدد و متقابل برقرار است که در شکل دادن به نظام ساختاری عملکردی ناحیه، نقش اصلی بر عهده دارد. فهم این پیوستگی و در هم تنیدگی روزافزون نظام فضایی،لازمه هرگونه تفکر و اقدام برای توسعه موزون و هماهنگ شهر و پیرامون است. ...
بیشتر
چنانچه هر ناحیه را یک نظام فضایی و شهرها و سکونتگاههای آن را اجزای آن نظام تصور کنیم، میان این اجزا،روابط و پیوندهای متعدد و متقابل برقرار است که در شکل دادن به نظام ساختاری عملکردی ناحیه، نقش اصلی بر عهده دارد. فهم این پیوستگی و در هم تنیدگی روزافزون نظام فضایی،لازمه هرگونه تفکر و اقدام برای توسعه موزون و هماهنگ شهر و پیرامون است. این مقاله کوشیده است با روش شناختی-تبیینی و با تعمیق اسنادی از دیدگاهها،مباحث و نظریه های برنامه ریزی توسعه فضایی، الگویی برای توسعه یکپارچه شهر و پیرامون بر مبنای قابلیت های گردشگری مناطق پیراشهری ارائه دهد. چارچوب این الگو بر مبنای التزام به پشتوانه های نظری رویکرد توسعه یکپارچه، بر توازن و یکپارچگی در توسعه شهر و پیرامون استوار است. شالوده چنین الگویی به پایش تغییرات اجتماعی،اقتصادی و کالبدی شهر و سکونتگاههای پیرامون شهر،شناخت علل گرایش و کشش شهر در مناطق پیرامون و ظرفیت های گردشگری محرک کشش شهر در مناطق پیراشهری تاکید دارد که در چارچوب سازمان فضایی یکپارچه و انعطاف پذیر، به منظور حفظ هویت کالبدی و عملکردی پیرامون و ترکیب فیزیکی منسجم شهر تبلور یابد.