زهره صادقی؛ فرهاد عزیزپور؛ اصغر طهماسبی؛ محسن سرتیپی پور
چکیده
مسکن مناسب در روستاها یکی از عوامل کلیدی در توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی روستاییان به شمار میآید. در همین راستا پژوهش حاضر سعی داشت، علاوه بر استخراج شاخصهای مسکن پایدار مبتنی بر تجربه زیسته روستاییان، سنجشی در زمینه وضعیت موجود مسکن های نواحی روستایی حاشیه زایندهرود شهرستان فلاورجان انجام دهد. روش تحقیق در این پژوهش ...
بیشتر
مسکن مناسب در روستاها یکی از عوامل کلیدی در توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی روستاییان به شمار میآید. در همین راستا پژوهش حاضر سعی داشت، علاوه بر استخراج شاخصهای مسکن پایدار مبتنی بر تجربه زیسته روستاییان، سنجشی در زمینه وضعیت موجود مسکن های نواحی روستایی حاشیه زایندهرود شهرستان فلاورجان انجام دهد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف نیز کاربردی است. دادهها در مرحله اول پژوهش، از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با30 خانوار روستایی و در مرحله دوم از طریق نظرسنجی، با 373 خانوار روستایی گرداوری شده است. مبتنی بر یافتهها، پژوهش به این نتیجه رسید که فراروایت های هنجاری برآمده از ذهنیت عام مبتنی بر منطق قیاس (مانند مدل مفهومی مسکن پایدار) با توجه به الزامات منطقه ای- محلی بویژه ادارک اجتماع محلی از قدرت تبیینی برای همه فضاها برخوردار نیستند. بعد روانشناختی– محیطی جنبه ای از مسکن پایدار است که در فراروایت ها مورد بی توجهی قرار گرفته، ولی مورد تاکید اجتماع محلی بود. همچنین، در این پژوهش مبتنی بر مدل مفهومی بسط یافته مشخص گردید، توسعه مسکن در قلمرو جغرافیایی مورد مطالعه یکپارچه، هماهنگ و پایدار نیست.
محمد رمضان جورنبیان؛ فرهاد عزیزپور؛ علی اصغر طهماسبی
چکیده
روند تحولات توسعه منطقهای به لحاظ نظری، روششناختی و تجربی در کشور نشان میدهد که اغلب تئوریهای شکل گرفته در قالب رویکردهای بالا به پایین برنامهریزی و سیاستگذاری ،نتوانستند توسعه (منطقهای) را آنچنان که شایسته و بایسته است؛ هدایت نمایند. اتخاذ چنین رویکردهایی، نه تنها نابرابریها را کاهش ندادهاند؛ بلکه ساختارهای محیط ...
بیشتر
روند تحولات توسعه منطقهای به لحاظ نظری، روششناختی و تجربی در کشور نشان میدهد که اغلب تئوریهای شکل گرفته در قالب رویکردهای بالا به پایین برنامهریزی و سیاستگذاری ،نتوانستند توسعه (منطقهای) را آنچنان که شایسته و بایسته است؛ هدایت نمایند. اتخاذ چنین رویکردهایی، نه تنها نابرابریها را کاهش ندادهاند؛ بلکه ساختارهای محیط طبیعی- بومشناختی و اجتماعی- اقتصادی درونی مناطق را نیز از هم گسیختهاند. بازتاب این نگرشها در چارچوب عملکردهای نظام برنامهریزی و سیاستگذاری، نابرابری و عدم تعادل فضایی در سطوح منطقهای و ملی در چند دهه گذشته را سبب شده است. این شرایط در تمام گستره فضایی کشور از جمله در بخش مرکزی شهرستان تنکابن قابل مشاهده است. از اینرو، پژوهش حاضر به دنبال تحلیل سطح یکپارچگی فضایی نظام سکونتگاهی بخش مرکزی تنکابن با استفاده از روش تحلیل شبکهای است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و بر مبنای روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل کلیه سکونتگاههای شهری و روستایی بخش مرکزی است. دادههای جریان افراد، کالا و خدمات، محصول و سرمایه با روش کتابخانهای(فیشبرداری) و میدانی(پرسشنامه) جمعآوری و با ابزارهای Nodexl، Usinet و GIS تحلیل شده است . نتایج بررسیهای کمی و کیفی جریانهای مردم، کالا و خدمات، سرمایه و محصول نشان میدهد که شبکه سکونتگاهی و الگوی فضایی آن از حالت ابتدایی و نخستین خود که متمرکز در یک یا دو سکونتگاه بوده؛ فاصله گرفته و به سمت الگوی توسعه غیرمتمرکز در حال حرکت است. در این روند، روابط تکمیلکنندگی عملکردی شهرها و روستاها در الگوی سکونتگاهی قلمرو جغرافیایی مورد مطالعه در حال ظهور هستند.
فاطمه رضایی؛ فرهاد عزیزپور؛ اصغر طهماسبی؛ صدیقه حسینی حاصل
چکیده
توسعه روستایی به عنوان هدف و یا راهبرد توسعه در بسیاری از کشورها مورد تأکید نظام سیاستگذاری و برنامهریزی آنها است. برای دستیابی به این هدف، توجه به اصول محتوایی و رویهای برنامهریزی (توسعه روستایی) مبتنی بر ادبیات نظری-تجربی و نگرش خبرگان در سطوح مختلف فضایی از جمله منظومه روستایی اهمیت دارد. تحقیق حاضر با هدف ارائه ...
بیشتر
توسعه روستایی به عنوان هدف و یا راهبرد توسعه در بسیاری از کشورها مورد تأکید نظام سیاستگذاری و برنامهریزی آنها است. برای دستیابی به این هدف، توجه به اصول محتوایی و رویهای برنامهریزی (توسعه روستایی) مبتنی بر ادبیات نظری-تجربی و نگرش خبرگان در سطوح مختلف فضایی از جمله منظومه روستایی اهمیت دارد. تحقیق حاضر با هدف ارائه چارچوب مفهومی برنامهریزی توسعه منظومه روستایی مبتنی بر نگرش خبرگان انجام گرفته است. روش تحقیق، کیفی و از نوع اکتشافی است که مبتنی بر رهیافت تأویلگرایی انجام گرفته است. همچنین، در چارچوب روش تحقیق منتخب از رویکرد تحلیل محتوا (کیفی) استفاده شده است. مشارکتکنندگان، خبرگان دانشگاهی، دستگاههای اجرایی و محلی بودند. حجم نمونه بر اساس اشباع نظری تعیین و برای انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. جمع آوری اطلاعات با استفاده از روشهای کتابخانهای و میدانی، فنون فیش برداری و مصاحبه نیمه ساختمند و ابزارهای فیش و چک لیست مصاحبه نیمه ساختمند انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از تکنیک کدگذاری باز، محوری و گزینشی در محیط نرم افزار اطلس تی آی استفاده شد. مبتنی بر یافتهها، این تحقیق به این نتیجه رسیده است که حفاظت از منابع طبیعی- بوم شناختی محدود، سرمایه انسانی- اجتماعی، اقتصاد شبه درونزای روستایی، عدالت فضایی، یکپارچگی فضایی و حکمروایی خوب روستایی اصول محتوایی و یکپارچه بودن، مشارکت اجتماع محلی، فضایی بودن، تدریج گرایی و همزمانی تهیه و اجرا اصول فرایندی هستند که چارچوب مفهومی برنامه ریزی توسعه منظومه روستایی را شکل دادهاند.