صادق الهیاری
چکیده
مدیریت تحول آفرین شهری یک مدیریت پویا با مشارکت همه ذینفعان شهری و درسطوح مختلف توسعه شهری، با هدف رفع چالشها و ایجاد تغییرات مثبت شهری توسط مدیران و ساکنان شهری است. این نوع مدیریرت دارای مؤلفههای مختلفی است. هدف این پژوهش شناسایی مؤلفههای مؤثر در ایجاد مدیریت تحول آفرین شهری درکلانشهر اهواز است. پژوهش حاضر از نظر هدف،کاربردی ...
بیشتر
مدیریت تحول آفرین شهری یک مدیریت پویا با مشارکت همه ذینفعان شهری و درسطوح مختلف توسعه شهری، با هدف رفع چالشها و ایجاد تغییرات مثبت شهری توسط مدیران و ساکنان شهری است. این نوع مدیریرت دارای مؤلفههای مختلفی است. هدف این پژوهش شناسایی مؤلفههای مؤثر در ایجاد مدیریت تحول آفرین شهری درکلانشهر اهواز است. پژوهش حاضر از نظر هدف،کاربردی و از نظرروش انجام، جزء روشهای کیفی و روش گراند تئوری است. ابزار گردآوری اطلاعات و دادهها، مصاحبه ساختاریافته است. جامعه آماری شامل مدیران و برنامهریزان شهری درکلانشهر اهواز بوده که به صورت نمونهگیری هدفمند و با اشباع نظری 15 کارشناس برای مصاحبهها انتخاب شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات از تحلیل کیفی وکدگذاری مصاحبهها با نرم افزارمکسکیودا (MAXQDA) استفاده شد. نتایج پژوهش درمورد مؤلفههای مؤثر در ایجاد مدیریت تحول آفرین شهری بااستفاده از کدگذاریها منجر به شناسایی 36 مفهوم در قالب کدگذاری باز، 13 مقوله محوری و مولفه فرعی در قالب کدگذاری محوری، 3 مقوله انتخابی ومؤلفه اصلی در قالب کدگذاری انتخابی شد. بر اساس کدگذاریهای صورت گرفته مؤلفههای مؤثر در ایجاد مدیریت تحول آفرین شهری اهواز شامل سه مؤلفه کلی ( تعامل و رهبری،فرایندهای توسعهای و آینده نگری و نوآوری مدیران و شهروندان) میباشند. نتایج مؤلفههای خرد نیز نشان داد که 13 مؤلفه خردمهم وجود دارد که مهمترین آنها مشارکت فراگیر شهروندان، شبکه سازی، آگاهی رسانی به شهروندان، رهبری در سطوح مختلف انسانی و جغرافیایی درکلانشهر اهواز هستند.
عبدالنبی شریفی؛ پرویز سلیمانی مقدم؛ صادق الهیاری؛ محمد بافقی زاده
چکیده
این پژوهش در شهر نو تأسیس الهایی از توابع شهرستان اهواز(1391) با هدف سنجش درجه موفقیت طرحهای پیشین(طرحهادی) از حیث دستیابی به اهداف و استخراج مهمترین موانع، پس از استنباط عدم تحقق، انجام شده است. همچنین از مدل swot و Qspm جهت تعیین استراتژی مناسب برای تحقق اهداف طرح نوین(طرح جامع) استفاده شده است. روش انجام این تحقیق توصیفی تحلیلی بوده ...
بیشتر
این پژوهش در شهر نو تأسیس الهایی از توابع شهرستان اهواز(1391) با هدف سنجش درجه موفقیت طرحهای پیشین(طرحهادی) از حیث دستیابی به اهداف و استخراج مهمترین موانع، پس از استنباط عدم تحقق، انجام شده است. همچنین از مدل swot و Qspm جهت تعیین استراتژی مناسب برای تحقق اهداف طرح نوین(طرح جامع) استفاده شده است. روش انجام این تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و با تکیه بر مطالعات اسنادی و برداشتهای میدانی(مصاحبه و پرسشنامه) از کارشناسان خبره ی ادارات مسکن و شهرسازی و شهرداری انجام شده است. یافتههای ناشی از آزمون تی در سطح معنی داری (05/0) نشان میدهد که این طرح در هر پنج شاخص اصلی به اهداف خود نرسیده است. از میان 12 شاخص تعریف شده تحت عنوان موانع، دو شاخص (ضعف عوامل مدیریتی) و (عدم شفافیت در نحوه مالکیت اراضی و تخصیص نامتناسب کاربریها) بیشترین تأثیرگذاری را بر عدم موفقیت طرح داشتهاند. همچنین در حوزه عوامل مدیریتی از میان 10 گویه تعریف شده، ضعف نیروی انسانی متخصص با میانگین 73/3 و عدم تخصیص اعتبارات به پروژهها با میانگین 61/3 بیشترین تأثیر را داشته است. در ارتباط با شاخص نحوه مالکیت اراضی و تعیین کاربریهای بهینه، گویه عدم اجرای قوانین تصویب شده با میانگین 59/3 و گویه نبود ارتباط مناسب میان مهندسان مشاور و مدیران شهری با میانگین 55/3 بیشترین تأثیر را داشتهاند. همچنین بر اساس مدلSWOT و Qspm حاصل از بررسی نظرات مشترک کارشناسان مسکن و شهرسازی و شهرداری، اولویت اول، راهبرد محافظهکارانه معرفی شده است.