علی اکبر عنابستانی؛ امین فعال جلالی
چکیده
شناخت و تحلیل نظارت دهیاریها بر ساخت و ساز در روستاهای حاشیه کلانشهرها از چنان اهمیتی برخوردار است که امروزه برنامهریزان برای ارزیابی میزان توسعه کالبدی این نواحی، جنبههای مختلف نظارت دهیاریها را مورد مطالعه قرار میدهند. تدوین مقررات و نظارت بر مراحل گوناگون اجرایی ساخت و سازهای روستایی، مهمترین مرحله در مبحث مدیریت روستایی ...
بیشتر
شناخت و تحلیل نظارت دهیاریها بر ساخت و ساز در روستاهای حاشیه کلانشهرها از چنان اهمیتی برخوردار است که امروزه برنامهریزان برای ارزیابی میزان توسعه کالبدی این نواحی، جنبههای مختلف نظارت دهیاریها را مورد مطالعه قرار میدهند. تدوین مقررات و نظارت بر مراحل گوناگون اجرایی ساخت و سازهای روستایی، مهمترین مرحله در مبحث مدیریت روستایی و از جمله موضوع مدیریت عمران و توسعه روستایی است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر نظارت دهیاریها بر بهبود توسعه کالبدی روستاها در ساخت و سازهای کالبدی است. روش تحقیق حاضر توصیفی-تحلیل است که به منظور تحلیل از آزمون آماری رگرسیون و همبستگی و همچنین به منظور شناسایی شدت اثر متغیرهای مستقل از مدل ساختاری هوشمند استفاده شد. جامعه آماری خانوارهای روستاهای دارای دهیاری در دهستان طوس هستند که با محاسبات آماری، حجم نمونه مورد نیاز 203 خانوار با استفاده از فرمول آماری کوکران تعیین شد. همچنین با توجه به تعداد روستاها و عدم توانایی محققان در بررسی تمام آنها، تعداد 12 روستا از بین 66 روستا بر اساس فرمول N0 انتخاب شد. بررسی نتایج، نشان میدهد که فرضیه پژوهش در اثرگذاری متغیرهای مستقل(شناخت ویژگی و شرایط محیطی روستا، الزام به دریافت مجوزها برای ساخت و ساز، بهبود خطوط انتقال انرژی، توسعه زیرساختهای عمرانی، رعایت حقوق عمومی، رعایت اصول محیطزیست، رعایت اصول ایمنی، حفظ ارزشهای روستا و رعایت استاندارهای مسکونی) با ضریب تأثیر 35/0 بر متغیر وابسته یعنی وضعیت توسعه کالبدی روستا مورد تأیید بوده و همچنین اثرگذاری متغیر مستقل(متغیر علائم راهنما و هشداردهنده در هنگام ساخت و ساز) بر توسعه کالبدی روستا با توجه به پایین بودن مقدار آماره t به دست آمده که کمتر از 96/1 است، مورد تأیید قرار نمیگیرد.
سیدعلی بدری؛ محمد رضا رضوانی؛ پروین خدادادی
چکیده
روستاهای ایران با مشکلات عدیده ای در ابعاد اکولوژیکی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی روبه رو هستند. مجموعه مشکلات فوق منجر به تبدیل روستاها به مکانی برای استقرار گروههای پردرآمد شهری، اغتشاش کالبدی، تغییر کاربری اراضی و عدم توجه به فرآیند تدوین سیاستها و برنامهها در برابر فراورده و برآیند آنها میشود و در نتیجه، آینده توسعه ...
بیشتر
روستاهای ایران با مشکلات عدیده ای در ابعاد اکولوژیکی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی روبه رو هستند. مجموعه مشکلات فوق منجر به تبدیل روستاها به مکانی برای استقرار گروههای پردرآمد شهری، اغتشاش کالبدی، تغییر کاربری اراضی و عدم توجه به فرآیند تدوین سیاستها و برنامهها در برابر فراورده و برآیند آنها میشود و در نتیجه، آینده توسعه کالبدی مناطق روستایی با چالشی جدی مواجه است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت موجود چارچوب تدوین سیاستگذاری فضایی توسعه پایدار کالبدی مناطق روستایی کشور انجام شده است. در این راستا، هم محتوای سیاستهای توسعه روستایی و هم فرآیند تدوین این سیاست ها و نقش عوامل مؤثر در آن مورد بررسی قرار می گیرند. دستیابی به شناخت در این پژوهش با استفاده از دو روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار و نظریه داده بنیاد(گراندد تئوری) انجام شده است.نتایج نشان می دهد که چارچوب تدوین سیاستگذاری فضایی موجود توسعه پایدار کالبدی مناطق روستایی در ایران متشکل از عوامل سیاستگذاری، فرآیندهای سیاستگذاری و محتوای سیاستهاست. افزون بر این، عوامل مهمی نظیر نبود سیاستهای کلی نظام در توسعه روستایی، تمرکزگرایی و جایگاه حاشیهای جامعه روستایی در سطح ملی بر چارچوب تدوین سیاستگذاری فضایی نیز اثرگذار است. همچنین، فرآیندهای کنونی سیاستگذاری، چالش های متعددی دارند که دربرگیرنده سیاستهای بخشی و متمرکز و نیز عدم انسجام و هماهنگی دستگاهها در تدوین برنامهها میباشند. تعدیل چالشهای یادشده مستلزم اصلاح فرآیندها و نهادها به جای گسترش تشکیلات اداری، یکپارچگی سیاستهای توسعه کشاورزی و روستایی و در نهایت ایجاد و تقویت خوشهها، منظومهها و شبکههای روستایی است. تحلیل محتوای کیفی اسناد نشان داد که عوامل برنامهریزی، بودجهریزی و تدوین استراتژی ملی توسعه پایدار بیشترین نقش واثربخشی را در تدوین سیاستگذاری فضایی توسعه روستایی داشته و بعد از آن، لزوم هماهنگی بخشها و ارتباط سطوح مختلف ملی و محلی و نیز بعد اقتصادی، بعد زیربنایی – کالبدی قرار دارند.
اسماعیل علی اکبری؛ مجید اکبری
دوره 4، شماره 4 ، اسفند 1396، ، صفحه 86-100
چکیده
توسعه میان افزا مقولهای پیچیده و چندوچهی است. اهمیت این سیاست توسعه، در پایداری شهر و حفاظت محیط پیرامون شهر است. این مقاله کوشیده است با روش توصیفی- تحلیلی واستفاده از دادههای اسنادی، عرصههای توسعه میانافزا را پهنهبندی و بر اساس آن برنامهها و اولویتهای اقدام سناریوی توسعه کالبدی تهران را شناسایی نماید. نتایج ...
بیشتر
توسعه میان افزا مقولهای پیچیده و چندوچهی است. اهمیت این سیاست توسعه، در پایداری شهر و حفاظت محیط پیرامون شهر است. این مقاله کوشیده است با روش توصیفی- تحلیلی واستفاده از دادههای اسنادی، عرصههای توسعه میانافزا را پهنهبندی و بر اساس آن برنامهها و اولویتهای اقدام سناریوی توسعه کالبدی تهران را شناسایی نماید. نتایج نشان میدهد تهران از نظر پهنهبندی منطقهای و کاربری، ظرفیتها و فرصتهای میانافزایی یکسانی ندارد و سناریوی توسعه کالبدی تهران برای درونی کردن توسعه بایستی به آن توجه نماید.اولویت دادن به مناطق پیرامونی و پهنههای نیازمند مداخله، بهرهگیری از توان میانافزایی اراضی توسعه جدید در کوتاه مدت، تعیین فضاها و کارکردهای جایگزین برای استقرار در عرصه های توسعه مجدد، جلوگیری از تفکیک و حفظ یکپارچگی ذخایر توسعه جدید و مجدد برای اسکان و درونریزی جمعیت و ایجاد کارکردهای چندمنظوره و تجدید حیات محلههای هدف در بافت فرسوده بر اساس برنامهریزی پایین به بالا، شالوده اولویتهای برنامه اقدام سناریوی توسعه کالبدی برای درونی کردن توسعه تهران است.
حبیب جباری؛ امیر ثامنی؛ محسن ابراهیمی خوسفی
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1396، ، صفحه 75-92
چکیده
نیل به توسعهیافتگی در هر جامعهای در وهله اول، مستلزم وجود عزم و اراده ملی برای پیشرفت و تعریف الگوی توسعه متناسب با مقتضیات جامعه و در وهله دوم، به وجود یک نقشه راه توسعه که بتواند ضمن به دست دادن قابلیتها و فرصتهای توسعه از یک سو و تنگناها و چالشهای فعلی و آتی، از سوی دیگر، با بهرهگیری از تجارب پیشین، مطلوبترین مسیر ...
بیشتر
نیل به توسعهیافتگی در هر جامعهای در وهله اول، مستلزم وجود عزم و اراده ملی برای پیشرفت و تعریف الگوی توسعه متناسب با مقتضیات جامعه و در وهله دوم، به وجود یک نقشه راه توسعه که بتواند ضمن به دست دادن قابلیتها و فرصتهای توسعه از یک سو و تنگناها و چالشهای فعلی و آتی، از سوی دیگر، با بهرهگیری از تجارب پیشین، مطلوبترین مسیر توسعه را فراروی جامعه قرار دهد، بستگی دارد. از همینرو سند ملی آمایش سرزمین به عنوان سندی که خطوط کلی سازماندهی فضای سرزمینی کشور و نیز خطمشیهای توسعه کالبدی سرزمین را مقدر میسازد، ضرورتی تام دارد. مقاله حاضر متناسب با طرح مسئله، اهداف و ماهیت پژوهش در زمره پژوهشهای بنیادی محسوب شده که در آن از روش تحلیل محتوا و بهرهگیری از مطالعات اسنادی و تجزیه و تحلیل دادههای ثانویه استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان از آن دارد که سازمان فضایی سرزمین در عین برخورداری از قابلیتها و مزیتهای قابل توجه، با دو دسته از مسائل و چالشهای بنیادین که در دو گروه چالشهای ساختاری و چالشهای زمینهای قابل طبقهبندی است، مواجه بوده و گذر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب از طریق قرارگیری برنامهریزی توسعه کشور بر مدار آمایش سرزمین، مشتمل بر تزریق سه مؤلفه «آیندهنگاری»، «سیاستگذاری» و «فرصتسازی» به بدنه نظام برنامهریزی توسعه کشور است، میسر خواهد بود. در پایان به منظور به دست دادن ارکان اصلی سند ملی آمایش سرزمین، که بر اساس قانون برنامه ششم توسعه میبایست در سال 1396 انجام پذیرد، نسبت به تبیین سؤالات و ابهامات، انتظارات و ملاحظات اساسی اهتمام شده است.
رضا لحمیان
دوره 4، شماره 1 ، خرداد 1396، ، صفحه 109-119
چکیده
انسان ازآغازخلقت همواره به دنبال سرپناه بوده که به تدریج با ایجاد تمدن بشری مساله ایجاد شهر به وقوع پیوسته است. افزایش ارتباطات اجتماعی بین انسان ها و ویژگی های جوامع شهری امروزه سبب پیدایش الگو های متفاوت شهر ها و همچنین توسعه آن گردیده است. با توجه به این که شهر پدیده ای چندبعدی و پویاست، پیش بینی و برنامه ریزی دقیق و کامل برای تمام ...
بیشتر
انسان ازآغازخلقت همواره به دنبال سرپناه بوده که به تدریج با ایجاد تمدن بشری مساله ایجاد شهر به وقوع پیوسته است. افزایش ارتباطات اجتماعی بین انسان ها و ویژگی های جوامع شهری امروزه سبب پیدایش الگو های متفاوت شهر ها و همچنین توسعه آن گردیده است. با توجه به این که شهر پدیده ای چندبعدی و پویاست، پیش بینی و برنامه ریزی دقیق و کامل برای تمام عناصر آن به طور مطلق وجود ندارد. الگوی رشد و توسعه کالبدی به عنوان الگوی فضایی فعالیت های انسان در برهه زمانی خاصی تعریف می شود و به دو دسته اصلی گسترش افقی یا پراکندگی شهری و الگوی شهر فشرده تقسیم می گردد که بررسی این الگو در راستای دستیابی به توسعه پایدار شهری ضروری خواهد بود. در مطالعه پیش رو شهر ساری که یکی از شهر های استان مازندران و همچنین مرکز آن محسوب می گردد با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی برای شش دهه بین سال های 1335 تا 1395 مورد بررسی قرار گرفته است. بیشترین تراکم جمعیتی مربوط به دهه اول مطالعه یعنی سال 1335 با 238،8 نفر در هکتار و کمترین دهه از لحاظ ساختار تراکم جمعیتی مربوط به سال 1355 با 70،8 نفر در هکتار می باشد. هدف این مطالعه شناخت و اندازه گیری الگوی رشد کالبدی شهر ساری در ادوار مختلف می باشد که برای دستیابی به آن از روش های درجه توزیع متعادل، درجه تجمع، تراکم و اندازه متروپل استفاده شده است. با بررسی های صورت گرفته نتایجی به دست آمده که نشان می دهد این شهر از نگاه توسعه و گسترش فضایی در گذشته از رشد آرام و فشردگی نسبی برخوردار بوده که با شروع زودهنگام شهرنشینی و مهاجرت بی رویه از روستا به شهر، توسعه و رشد مکانی آن بسیار سریع صورت می پذیرد، چنانکه می توان الگوی رشد پراکنده یا گسترش افقی بی رویه را برای این شهر متصور شد که پیامد های نامطلوبی را نیز به همراه خواهد داشت.