محمد قاسمی سیانی؛ نقی عسکری
چکیده
در بین ابعاد توسعه پایدار، بُعد اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد اصلی شناخته میشود که بیشتر با کیفیت زندگی همراه است، پژوهش حاضر به سنجش پایداری اجتماعی پروژه مسکن مهر کرج از دیدگاه ساکنان و شهروندان پرداخته است. پروژههای مسکن مهر یا در درون شهرهای جدید به صورت محلات شهری و یا به شکل منفصل و مستقل، با فاصله از شهرهای کوچک و شهرکهای ...
بیشتر
در بین ابعاد توسعه پایدار، بُعد اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد اصلی شناخته میشود که بیشتر با کیفیت زندگی همراه است، پژوهش حاضر به سنجش پایداری اجتماعی پروژه مسکن مهر کرج از دیدگاه ساکنان و شهروندان پرداخته است. پروژههای مسکن مهر یا در درون شهرهای جدید به صورت محلات شهری و یا به شکل منفصل و مستقل، با فاصله از شهرهای کوچک و شهرکهای اقماری کلان شهرها، ساخته شدهاند. در کلان شهر کرج که نمونه موردی این مطالعه است، چندین نمونه مسکن مهر در شهر جدید هشتگرد و شهرکهای ابریشم و ماهدشت به صورت منفصل در حاشیه شهرهای اقماری کیانشهر و ماهدشت شکل گرفته است. هدف اصلی این مطالعه، بررسی این موضوع بوده است که آیا شهرکهای مسکن مهر در کلانشهرها از کیفیتهای لازم برای تأمین مسکن پایدار و شکلگیری سکونتگاههای زیستپذیر برخوردارند؟ وضعیت پایداری اجتماعی در این شهرکها از نگاه توسعه پایدار چگونه است؟ روش تحقیق مقاله، توصیفی –تحلیلی و بر اساس مدل نظری پایداری اجتماعی و با استفاده از دادههای میدانی، اطلاعات جمعآوری و تحلیل شده است. حجم نمونه مطالعه 720 خانوار در سه شهرک مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و پرسشنامهها توزیع و اطلاعات جمعآوری شد. نتایج بیانگر آن است که وضعیت پایداری در سه شهرک مورد مطالعه یکسان نیست. در این خصوص، در بُعد نیازهای پایه، تنها تحقق مسکن و سرپناه در شهرک هشتگرد با امتیاز 37/3 و در ابریشم و ماهدشت با میانگین 17/3 موفق بوده است و سایر شاخصهای پایداری در هر سه محدوده، میانگین کمتری داشته و در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. بُعد اشتغال و وضعیت اقتصادی با میانگین 46/1 در هر سه شهرک وضعیت نامطلوبی دارد. در بُعد نیازهای میانی کیفیت محله، با میانگین 16/2 و 23/2 وضعیت بهتری وجود دارد و در بُعد نیازهای پایانی وضعیت شاخصهای سرمایه و اختلاط اجتماعی در هشتگرد با میانگین 16/2 و در ابریشم و ماهدشت با میانگین 23/2 وضعیت مناسبتری دارد. در همه نمونههای مورد مطالعه، در شش بُعد دیگر ایجاد سکونتگاههای زیستپذیر بهخصوص در زمینه مهاجرت و حرکات جمعیتی و تأمین زیرساختهای اجتماعی، ناموفق و یا بسیار ناموفق بوده است.
محمد قاسمی سیانی؛ حسن افراخته؛ وحید ریاحی؛ فرهاد عزیزپور
دوره 5، شماره 2 ، شهریور 1397، ، صفحه 47-64
چکیده
امروزه تحول و تغییر در نواحی روستایی، یکی از موضوعات مورد بحث در علم جغرافیا است. این مسئله دارای ابعاد متنوع و پیچیدهای از جمله تحول در سیمای فیزیکی فضای روستایی، همچون گسترش ناموزون سکونتگاههای روستایی، الگوهای زراعی، شکلهای جدید تاسیسات کشاورزی - صنعتی، تغییرات نامحسوس اجتماعی همچون، گسست همبستگی اجتماعی، همیاری، ...
بیشتر
امروزه تحول و تغییر در نواحی روستایی، یکی از موضوعات مورد بحث در علم جغرافیا است. این مسئله دارای ابعاد متنوع و پیچیدهای از جمله تحول در سیمای فیزیکی فضای روستایی، همچون گسترش ناموزون سکونتگاههای روستایی، الگوهای زراعی، شکلهای جدید تاسیسات کشاورزی - صنعتی، تغییرات نامحسوس اجتماعی همچون، گسست همبستگی اجتماعی، همیاری، نظم اجتماعی و آرامش، تغییر در آمارهای روستایی همچون اشتغال بخش کشاورزی، تعداد خانوار، مهاجرین و.... است. از منظر سیاسی این مسئله، تهدیدی برای اصالت زندگی روستایی محسوب میشود. این مقاله با این نگرش، بر آن است تا با استفاده از مشارکت روستاییان و با روش کیفی، تحول ایجاد شده را از جنبه کالبدی مورد بررسی قرار دهد بدین منظور تعداد 27 مصاحبه به صورت هدفمند در روستاهای بخش بنرود و جلگه شهرستان اصفهان انجام شد و با استفاده از نظریه مبنایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بیانگر آن است که در اثر نفوذ فرهنگ شهری، بهبود سرمایه انسانی، تسلط الگوی فضابندی زیستی و رفاهطلبی، شیوه سکونت در مناطق روستایی تغییر یافته و به شیوهای شبه شهری تبدیل شده است که شیوه سکونت در ابعاد اجتماعی- اقتصادی و کالبدی در نواحی روستایی ظاهر شده است.